☀️روبروی ضریح 🌸در حرم امام رضا علیه‌السلام روبروی ضریح نشسته بودم. مردی کنارم در حال چُرت زدن بود. با خود واگویه می‌کنم: «این‌جا کجاست؟ » دلم برای خودم، کناردستی‌ام و همه کسانی که می‌آیند به پابوس امام هشتم؛ ولی او را نمی‌شناسند می‌سوزد. 🌟اینجا همان‌جایی‌ست که ملائکه در آمدو شد هستند. همان‌جایی که فرشتگان حضور دارند تا سلام ما را به امام برسانند. معنویتِ تمام و کمال اینجاست، محل اجابت دعاهاست...! 🌼در حین پاره شدن چُرت بغل‌دستی‌ام به او نگاه می‌کنم و می‌گویم: «دوست داری همین‌جا که هستی، همین الان امام زمان به من و تو سلام کنه؟ » چهره‌اش از هم باز می‌شود. گُل از گُلش می‌شکفد و می‌گوید: «نیکی و پرسش؟! معلومه که دوست دارم. » 🍁سر ذوق می‌آیم و می‌گویم: «سلام مستحب است؛ ولی جوابش واجب! » برای تأیید حرفم سرش را تکان می‌دهد. نگاهی به شبکه‌های نقره‌ای روبرویم می‌کنم. ضریح در حلقه مشتاقان قرار گرفته است. دست‌ها درون پنجره‌های آن قفل شده و اشک‌ها روی گونه‌ها روان است. 🌺می‌گویم: «حاضری از همین جا با هم زیارتی بخوانیم که در آن بیست و سه سلام به امام زمان بدهیم! » چشمهای مرد از حدقه بیرون می‌زند. با تعجب می‌گوید: «بیست و سه سلام! » ☘لبخندی به رویش می‌زنم و می‌گویم: «مطمئن باش سلام ما را بی‌پاسخ نمی‌گذاره. مهم اینه که جوابمون رو می‌ده؛ بشنویم یا نشنویم! » 🌤به امام زمان می‌گویبم: «می‌دونیم از زیادی گناهان، گوشامون لایق شنیدن صدات نیست؛ ولی امروز توفیق داریم از این مکان نورانی به شما سلام بدیم! » 💦حال مرد دگرگون می‌شود. نَمِ اشکی در گوشه‌ی چشمش می‌دود. انگار منتظر است تا زیارت بخوانیم. 🌨زیارت آل یاسین را از لابه‌لای مفاتیح پیدا می‌کنم و هر دو می‌خوانیم: "سَلامٌ عَلَے آلِ يٰسٓ.. ألسَّلامُ عَلَيْكَ يَا دٰاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ ألسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ وَ دَيَّانَ دِينِهِ ألسَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ ألسَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِهِ ألسَّلامُ عَلَيْكَ يَا تَالِيَ كِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ ........." 🆔 @tanha_rahe_narafte