✍دزدی 🥘دخترک دستهایش را نشسته، روی سفره خوابش برده بود. 👧پدر بغلش کرد تا آرام او را روی تخت بگذارد. دخترک لای چشمهایش را باز کرد. از آغوش پدر لذت می‌برد. موقع بیداری چنین فرصتی ندارد و حالا عطر آغوش پدر، مستش کرده بود. 💞دلش می‌خواست فاصله‌ی هال‌ تا اتاقش چند برابر می‌شد تا بیشتر در آغوش پدر بماند. اما زود تمام شد. 🍂دختر دوباره روی زمین رسید و کاخ آرزوهایش فرو ریخت. باید چند شب دیگر صبر می‌کرد تا بتواند باز خود را به خواب بزند و سهمش را از آغوش پدر، بدزدد. 🆔 @masare_ir