انگورهای طوس ضامن گرفته ایم امام رئوف را مبهوت مانده ایم دو چشم عطوف را ما آن مسافریم که اینجا شکسته ایم بین نماز های جماعت صفوف را نان می خورند از قِبَلِ نام تو هنوز پیش تو رونقی ست تمام صنوف را دل درشلوغی حرمت می برد ز یاد ای حج بیکسان عرفات و وقوف را از گوشه ی ضریح تو پیداست کربلا راوی کجاست تا که بخواند لهوف را می خواست سد ما بشود توده ی گناه اما تو آمدی و شکستی کسوف را انگور های طوس به جان تو ای امام کردند تازه زخم " خُذینی سیوف " را @mkomeit