مَعشوقُنـٰا
امࢪوز ڪہ ولادت دخت مولا و روز پرستـٰار بود(البتہ دیروز بود : ) من دیر اومدم) ...استادمون گفتن؛ روز و
الهــۍ لا تکلنی ‹‹خداوندا مࢪا بپذیࢪ، خداوندا عاشقِ دیداࢪٺم همان دیداࢪۍ کہ موسـٰۍ را ناتوان از ایستادن و نفس ڪشیدن نمود›› خداوندا مــࢪا پاڪیزه بپذیࢪ