مراسم‌که تموم شد صاحب خونه گفت من دیزاینر جدیدم و همه از کارم تعریف کردن و شماره م و گرفتن‌ مبلغ قابل توجهی بهم داد خوشحال اومدم خونه که چند روز بعدش باهام تماس گرفتن و کارم حسابی گرفت انقدی که چند نفر برام کار‌میکردن و همه وسایلم رو دوباره خریدم پس اندازم داشتم بعلاوه هزینه های درمانی بچه م، یهو خبر اومد‌پدرشوهرم فوت شده منم سریع مهریه م رو گذاشتم اجرا و ارث شوهرم رو گرفتم ی خونه نقلی و کوچیک بود مادرشوهرم گفت که میخواستم اینو بدیم شما، گفتم پس چرا ما مستاجر بودیم؟ گفت پسرم میخواد برگرده و دخترشو ازت بگیره خوب میدونم چرا اینو میگفت تا قید باقی مهریه م رو بزنم منم‌گفتم بیاد بسلامتی بیاد بقیه مهریه منم بده شوهرمم یکم تلفنی تهدیدم کرد و گفت میخوام بیام بهش اهمیت ندادم میدونم همش بخاطر اینه که قید باقی مهریه م رو بزنم کارم رو توسعه دادم ی خونه حیاط دار اجاره کردم و چند نفرم زیر دستم بودن دیگه سبزی خورد کرده و پیاز داغم میفروختم چون کم پول میگرفتم و کارم تمیز بود مشتری زیاد داشتم ✍ادامه دارد... ⛔️ 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃