🌿 👈🏼 آیت‌الله العظمی : آقای داماد می‌فرمود: نزد حاج شیخ غلامرضا قوانین می‌خواندم. اشکالی کردم، حاج شیخ‌غلامرضا نتوانست جواب اشکال مرا بدهد. ➖البته آقای داماد استدراک کرد وفرمود: اینکه حاج شیخ غلامرضا نمی‌توانست جواب اشکال مرابدهد، برای این بود که ایشان خیلی کارداشت. ایشان هیچ قیدوشرطی نداشت وکارش تنها ارشادوهدایت مردم بود؛ لذانمیرسید قوانین رادرست مطالعه کند. قوانین هم کتاب مشکلی است وبدون مطالعه درست قابل تدریس نیست ➖حاج شیخ غلامرضا وقتی دید که ازعهده اشکالات من برنمی‌آید، بمن فرمود: صلاح شمااینست که به‌قم بروید ودرس من بدرد شمانمی‌خورد ➖ایشان برای بدرقه من همراه من به‌گاراژ آمدوبرای من وسیله‌ای گرفت آقای داماد درآن موقع ۱۵ـ۱۶ سال داشت وحاج شیخ غلامرضا عالِم موجّه شهربود ➖آقای داماد می‌فرمود: هوادسرد بود وحاج شیخ غلامرضا گرمکن برمن پوشاند چون پایم ازسرما می‌چایید ایشان جوراب خودش رادرآورد وبه پایم پوشانیدتاسرما نخورم. آقای داماد وقتی قصّه عطوفت حاج شیخ غلامرضا بخودش رانقل می‌کردگریه کرد. 📚جرعه‌ای ازدریا؛ ج۲ص۵۶۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar