چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت برآن تربت پاک باد میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی درافتی به پایش چو مور گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است توانا تر از تو هم آخر کسی است خدا را بر آن بنده بخشایش است که خلق از وجودش در آسایش است 🖊سعدی http://eitaa.com/matnhaiadabi