مکران، پایتخت صنعتی، اصفهان، پایتخت اقتصادی مجید بهستانی بحث انتقال پایتخت از تهران به شهری دیگر حداقل عمری سی ساله دارد. طیفی از موافقان قطعی تا مخالفان قطعی. با آمدن پزشکیان، او بارها تنها راه نجات استان تهران را انتقال پایتخت دانست. به نظر می‌رسد این گونه راهکارها صرفا نقش حذف صفرها برای تسهیل معامله کردن دارد ولی ریشه واقعی افزایش تورم و افزایش تعداد صفرها روی اسکناسها را نمی گیرد. بهر دلایلی تهران پایتخت آلوده و بی قواره و متراکم در ایران و جهان شده باشد، پایتخت بعدی هم با گذشت چند دهه به آنها گرفتار خواهد شد. واقعیت سیاستی پیکر این است که دیگر اداره تهران به نقطه «ناممکن» نزدیک میشود و ولو به درمان مسکّنی، باید راهی یافت. معاون اول و سخنگوی دولت مقصد بعدی پایتخت را منطقه مکران خواندند. ۱_ قرار گرفتن در کنار دریا مزیت تجارت و صنعت است نه سیاست. ۲_ عمده ترکیب جمعیتی آن ناحیه از هموطنان اهل سنت هستند. خواسته و ناخواسته عمده شهروندان ام ناحیه در سطوح پایین کارگری و کارمندی قرار خواهند گرفت و شکاف مذهبی و قومیتی تشدید خواهد شد. ۳_ زیرساخت های لازم برای انتقال تمام پایتخت به آنجا تا چند دهه فراهم نیست، حتی اگر خزانه از منابع مالی سرریز می‌بود. ۴_ آن ناحیه جزء عقب‌مانده ترین نواحی کشور است که به میمنت انتقال پایتخت مورد توجه و آبادانی قرار خواهد گرفت. ۵_ عمران و توسعه آنجا به کاهش سطح فقر، کاهش آمار بیکاری، کاهش رونق مشاغل مرتبط با قاچاق، و افزایش امنیت منطقه و ملی خواهد شد. که به افزایش انسجام ملی و سرمایه اجتماعی کمک خواهد کرد. ۶_ قرار گرفتن در نزدیکی اقیانوس آسیب‌پذیری پایتخت در برابر تهاجم دشمن را هموار خواهد کرد. سقوط پایتخت یعنی سقوط کشور. در حالیکه آن ناحیه بجهات امنیتی و شرایط خاص کشور همسایه سطح امنیتی کمتری دارد. با نگاهی به نکات مثبت و منفی، به نظرم صرفا پایتخت صنعتی به مکران منتقل شود و امورات سیاسی در تهران باقی بماند. یا پایتخت اقتصاد_مالی از بخش صنعتی جدا، و مثلا به اصفهان منتقل گردد. همچنین با جامه عمل پوشاندن به برنامه احمدی‌نژاد برای انتقال سازمانهای تخصصی به استانهای مربوطه (شیلات به هرمزگان، نفت به خوزستان، میراث به فارس، ...) از حجم فشار بر تهران کاسته خواهد شد. https://eitaa.com/mbehestani