تراژدی فلسطینی؛ اسم رمز عاشورا
مجید بهستانی
جنگ های جهانی اول و دوم اگر برای همه جهان،خصوصا منشاء و میدان اصلی آن،یعنی اروپا، بد بود،برای غرب آسیا و جهان اسلام فاجعه دهشتناک بود: فروپاشی عثمانی، اغاز و تداوم استعمار و استبداد، و شکل گیری غده سرطانی صهیونیستی. متأثر از فضای ملی گرائی و چپگرائی آن روز دنیا، نخستین گروههای ضدصهیونیستی فلسطینی و عربی، نهضتهای آزادی بخش مسلح سکولار شکل گرفتند تا بار دیگر فلسطین مستقل از چنگ دژخیم رهائی یابد. در فضای جنگ سرد عمده آنها متأثر و دلگرم به حمایت بلوک شرق بودند. از جمله سازمان فتح، و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین شاخه های حبش و جبرئیل. تاریخ مبارزات این دوره مملو است از عملیات کوچک موفق و شکستهای نظامی بزرگ مانند جنگ شش روزه و یوم کیپور. چند سالی مقاومت مسلحانه از رمق افتاد و ایده های دموکراتیک و مصالحه با اشغالگران جای آن گرفت تا به پیمان کمپ دیوید رسید.
این همزمان شد با خیزش مردم ایران در حالی که انقلاب اسلامی بار دیگر پرچم مبارزه با اشغالگری صهیونیستی را برداشت اما این بار با رنگ و بوی اسلام گرائی. از این به بعد گروه های مسلح اسلام گرا تشکیل یافتند که هر کدام از سوی یک دولت خارجی مورد حمایت قرار داشتند. بزرگترین آنها حماس بود که با ایده اخوان المسلمین و حمایت مادی سعودی شکل گرفت، ولی کم کم با رخ دادن حوادثی به سوی ایران تمایل یافت. بعد از دو دهه عملیاتهای کوچک موفق، با آغاز قرن جدید، موفقیتهای بزرگ پی در پی با مقاومت اسلامی لبنانی و فلسطینی همراه شد. در تمام این موارد، ارتش صهیون شروع کننده بود با پایانی تلخ برایشان: خروج از جنوب لبنان، 33 روزه، 22 روزه، 11 روزه، و پنج روزه.
جنگ 2023 متفاوت است. اگر چه به لحاظ حقوقی، این نبرد برای فلسطینی ها جنبه تدافعی دارد و مشمول اصل عدم تجاوز نیست،ولی آغازگر آن گروه حماس بود. اکنون که هفته ای از شروع نبرد می گذرد، هنوز سایر یاران منطقه ای این گروه وارد صحنه نبرد نشده اند؛ گویا این نبرد با طراحی عملیاتی کاملا مستقل فلسطینی انجام گرفته است و سهم دیگران در این نبرد فعلا نامشخص است. خصم صهیون از زمین و زمان بر نوار غزه، بزرگترین زندان روباز جهان، متراکم ترین نقطه زمین، می بارد: نسل کشی نژادی و پاکسازی قومی.
تفاوتی است میان نبردهای پیشین مقاومت فلسطینی با این مورد اخیر. در موارد پیشین، یک عضو یا گروه کوچکی از رزمندگان فلسطینی در خاک اشغالی عملیاتی انجام می دادند و تمام. غیرنظامیان ساکن غزه کمتر آسیب می دیدند. مگر در جنگهائی که اسرائیل علیه غزه به راه انداخت که منازل و بیمارستانها و مساجد زیر آتش توپ به تلی از خاک تبدیل می شدند، و چند خانواده از دادن شهید،عزادار می شدند.
اما الان قصه متفاوت است. با حمایت مردمی اهالی غزه،رزمندگان دلیر فلسطینی بالیده اند و با عالی ترین سطح از حفاظت اطلاعات جنگی بزرگ و غافل گیر کننده به راه انداخته اند. در نتیجه از نظر رژیم اشغالگر تمام خاک غزه باید شخم زده شود،تمام آن. به هیچ کس نباید رحم کرد: نه زن، نه کودک. نه منزل نه بیمارستان، نه مدرسه. همه قربانی اند. همه جا قتلگاه. گویا این درس فلسفه تاریخ است: این وحشیگری گویا باید بشود، «دیده» بشود، رسانه ای بشود، تا خوی وحشی اشغالگر صهیونی برملا بشود، که قبلا برملا شده بود، روح جهان جریحه دار بشود.
بشود صحرای کربلا؛ که اگر با حسین ع نبردی هست، به تقدیر الهی باید زن و بچه او نیز کشته و اسیر شوند،به فجیع ترین حالت؛ تا جهان از خواب غفلت برخیزد، دچار تلاطم شود.
اگر رزمنده مقاومت فلسطینی به تدریج از فلسفه مادری خویش فاصله گرفت،و سیاست و مبارزه خود را تغییر داد، حالا باید با تکرار «عاشورائی» دیگر تداوم بیابد. وگرنه انتهای این جنایت، می شود آتش بس، تبادل اسراء، کوچ اجباری و نسل کشی،و سپس انحلال در تاریخ. یا باید جنگید، یا باید رسانه شد. حالت سومی هم هست؟
https://eitaa.com/mbehestani