نوبتی هم باشه نوبت نمایش بود. قرار بود بچه ها ماجرای جنگ خندق را اجرا کنند. متاسفانه در تمرین، گردن بازیگر نقش امام علی شکست. به این صورت که در حمله ای انتحاری قصد ترور امام علی را داشتند. با پشتی شلیک کردند و گردن بازیگر را مجروح کردند. خوشبختانه مشکل خاصی پیش نیامد. اما نمایش با تاخیر چند ساعته اجرا شد. این عقربه های ساعت بود که با هم مسابقه می دادند و به سرعت می گذشتند. بله هر شروعی پایانی دارد. رویای سه روزه کم کم داشت سفره اش جمع می شد و صاحبانش را از این رویای شیرین بیدار می‌کرد. بیداری از جنس انس با خدا! این سخنان آخر حاج کمال بود. سعی داشت بچه ها بعد از اعتکاف با مسجد قهر نکنند. دوست دارم تمام نوجوانان این رویا را تجربه کنند. شرط می بندم که هرگز دوست ندارند این رویا تمام شود. محمد مهدی پیری؛ میم، پ اعتکاف رمضانیه فرودین ماه ۱۴۰۲ ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc