بچشان کاسه‌ی زهری به تلنگر ساقی که هم از توبره خوردیم و هم آخور ساقی! از چه در کوچه‌ی میخانه دکان واکرده است شیخ طرّار ریاکار رباخور ساقی! کر و کوری که مکرّر دم از انکار تو زد بده جامی که بیفتد به تکرّر ساقی آجر خانه‌اش از مرمر سرخ است و دریغ خادم میکده نانش شده آجر ساقی روی هم چیدن مستانه فروریختنی است واگذارش که نشیند به تکاثر ساقی @mehdi_jahandar