🔻حجابِ اختیاری یعنی «برجامِ فرهنگیِ یک» 🖋 مهدی جمشیدی رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی‌های اخیر خویش گفته‌ است: «آنها فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، آمریکا با ایران قوی و مستقل، مخالف است. همۀ دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست ... دعوا بر سر مسئلۀ باحجاب و بدحجاب نیست؛ دعوا بر سر از دنیا رفتن یک دختر جوان نیست. خیلی از این کسانی‌که حجاب کاملی هم ندارند، جزو هواداران جدّیِ نظام جمهوری اسلامی هستند؛ در مراسم مذهبی، در مراسم انقلابی، اینها شرکت می‌کنند؛ بحث سرِ اصل استقلال و ایستادگی و تقویت و اقتدار ایران اسلامی است.»(۱۱/۷/۱۴۰۱). آنچه که از سخن رهبر انقلاب فهمیده می‌شود این است که: ۱. ایشان دربارۀ انگیزۀ «آمریکا» سخن می‌گوید و نه «جوانانِ معترض». سخن ایشان در مقام تحلیلِ نیّات و ذهنیّاتِ «جوانانِ معترض» نیست. این در حالی است که کسانی به «موضوع» این سخن (یعنی این‌که دعوا بر سر مسئلۀ باحجاب و بدحجاب نیست) پرداخته‌اند و «طرف مقابلِ» آن را عام انگاشته‌اند. دعوای «چه کسی» با ما بر سر این مسأله نیست؟! ۲. حرف ایشان این است که نیّت دشمن، نه‌فقط «مخالفت با مرگ آن دختر» نیست، بلکه «مخالفت با حجابِ الزامی» نیز نیست، و از این فراتر، حتّی «مخالفت با نظام جمهوری اسلامی» نیز نیست، بلکه قصد دشمن، «مخالفت با ایرانِ مستقل و مقاوم» است. این یعنی تعارض ما با آمریکا، بسیار «ریشه‌ای» و «حل‌نشدنی» است. ۳. امّا آیا همۀ جوانان معترض نیز چنین هدف و غایتی دارند؟! روشن است که برخلاف آمریکا، انگیزۀ بخشی از جوانانِ «دانش‌آموز» و «دانشجو»ی شرکت‌کننده در اعتراض‌های خیابانی (که وابستگیِ گروهکی و سیاسی نداشته‌اند)، «سبک زندگی» بود. آنها در اثر ولنگاری فرهنگی و فقر معرفتی و هیجان‌زدگی، طعمۀ سبک زندگیِ غربی شده‌اند و با عبور از سطح سیاسی، فقط خواهان «سبکِ زندگیِ متفاوت» هستند. در این سبک زندگی، «کشف حجاب» و «برهنگی» را باید حلقۀ آغاز یک زنجیرۀ فرهنگی انگاشت که به سوی اباحی‌گریِ عملی و لاابالی‌گریِ اخلاقیِ هرچه بیشتر سوق خواهد یافت. این جمع اندک تصوّر می‌کنند که با فشار خیابانی می‌توانند به مطالبۀ خود دست یابند. ۴. راهکار مواجهه با این عدّه (و نه همگان)، نه «شدّت امنیتی» و «غلظت قضائی» است، نه «رهاسازی مسألۀ حجاب» و «وانهادن کارِ پلیس امنیت اخلاقی». باید در متن «گفتگوی واقعی و جدّی» با اینان، همۀ سخنان‌شان را شنید و حکمت حجاب را با استدلال، اثبات کرد و امراض اخلاقی را علاج نمود و زمینه‌های بیرونی و غیرفرهنگی و غیرمعرفتی را برطرف کرد. ما با یک جماعت مبتلا به «آسیب اجتماعی» روبرو هستیم و باید از این دریچه به آنها بنگریم. در پایان این سازوکار، بسیاری از آنها از جریان اعتراض، کناره‌گیری خواهند کرد و البتّه کسانی نیز خواهند ماند. آنان که ماندند را باید به واسطۀ «اقتدار قانون»، وادار به تمکین داد. ۵. بنابراین، هرگز چنین نیست که رهبر انقلاب، از مسألۀ «حجاب» عبور کرده باشد. این برداشت، نافی مواضع پیشین ایشان است. ایشان، حجاب را «نمادِ هویّتیِ زن مسلمان» می‌داند؛ یعنی افزون بر حکم اوّلی (فراموقعیّتی)، از این زاویۀ نوپدید (مستحدثه) و در چهارچوب حکم ثانوی (موقعیّتی) نیز به حجاب می‌نگرد که حجاب به «نماد» و «نشانه» تبدیل شده و معرّف «استقلال فرهنگیِ جامعۀ اسلامی» و شاخص «مرزبندی با دیگری‌های فرهنگی» و حاکی از «عزّت زنِ مسلمانِ کنونی» است. ۶. در ماجرای هسته‌ای، رهبر انقلاب تصریح کرد که اتهام حرکت نظام به سوی ساخت سلاح هسته‌ای، «دستاویزِ دشمن» است و حتّی چنانچه نظام از این صنعت «عقب‌نشینی» کند، باز «فهرست مفصّلی از بهانه‌های دیگر» را روی میز قرار خواهند داد، از جمله عمق منطقه‌ای، صنعت موشکی، نظارت استصوابی و ... . اگر در آنجا، «برجام یک» و «برجام دو» و «برجام سه» در میان بود، در اینجا نیز «برجام‌های متعدّد فرهنگی» در میان هستند که پس از هر قدم «عقب‌نشینیِ» ما، مطرح خواهند شد. چنانچه باور ندارید، از «حجاب الزامی» عقب‌نشینی کنید تا چندی بعد، «مطالبۀ ضدّفرهنگیِ دیگر»ی پیش روی نظام قرار بگیرد. فقط کافی‌ست وارد این «بازیِ طرّاحی‌شده» بشوید و آن را «آغاز» کنید و به جبهۀ دشمن، نشان دهید که «فشار» و «تحمیل» و «فضاسازی»، کارساز است. در برابر روایت‌سازی‌های دشمن، تنهاوتنها باید «مقاومت» کرد؛ آن هم از طریق «آفریدنِ ضدّروایت‌ها» و «حسّاسیّت به خطوط قرمزِ ارزشی». ۷. غفلت نکنیم که در اینجا، «سکوت» نیز به معنی عقب‌نشینی است. نگفتن و نهفتن ارزش‌ها، آنها را «مهجور» و «متروک» می‌سازد. دین، همۀ دین است و نباید به بهانه‌های ناصواب و دشمن‌ساخته، مجال «فتح سنگر به سنگر» را به دشمن داد. این عقب‌نشینی، نگه‌داشتن موقعیّت‌های دیگر نیست، بلکه نشان‌دادن منطق پیشرویِ تدریجی و گام‌به‌گام به دشمن است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi