دلم‌نیومد به پدرم‌ اعتراض کنم‌که چرا بخشیدی. کاری از دستش بر نمی‌یومد. خرج دانشگاهم زیاد بود.پدرم دیگه توان نداشت. با کلی اصرار خواهش ازش اجازه گرفتم تا یه کار پیدا کنم.‌ تو اطلاعیه روزنامه کاری پیدا کردم و بعد از هماهنگی برای مصاحبه رفتم.‌ مدیر شرکت کنار همسرش نشسته بود و سوال میپرسید. شرایطم رو که گفتم همسرش خوشش نیومد. گفتم‌روز های فرد دانشگاه دارم ساعت ۱۲ به بعد میام‌ ولی تا ۶ میمونم‌ که جبران‌ بشه. گفت نه ولی مدیر شرکت خلاف حرفش حرف زد و گفت قبوله. من اونجا مشغول به کار شدم ولی از همون اول همسر مدیر شرکت با من بد شد.‌ دو سه باری خواستم‌ به مدیر شرکت از نوع حرف زدن همسرش بهش شکایت کنم ولی همکارا راهنماییم کردن و گفتن خیلی همدیگرو دوست دارن و اگر اعتراض کنی بیرونت میکنه. منم سکوت کردم... ❌کپی حرام⛔️ 🌾✨🌾✨🌾✨🌾✨🌾 ✨ @mehromahe ✨ 🌾✨🌾✨🌾✨🌾✨🌾