_ ثمره ی رعایت ادب نسبت به حضرت زهرا (س) 📽 پرده اول امام (ع) فرمود: زنان را بر مرکب ها سوار کنید تا ببینیم حرّ و یارانش چه خواهند کرد؟ اصحاب سوار شدند و زنان را جلوى کاروان حرکت دادند. ولى سواران کوفه پیش آمده و راه را بر آنان بستند. امام دست به قبضه شمشیر برده، بر سر حُرّ فریاد کشید و فرمود: «ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ! مَا الَّذی تُرِیدُ أَنْ تَصْنَعَ؟» [مادرت به عزایت بنشیند! مى خواهى چه کار کنى؟!] حرّ پاسخ داد: به خدا سوگند اگر کسى از عرب ـ جز تو ـ چنین سخنى بر زبان جارى مى ساخت، پاسخش را مى دادم، هر که مى خواست باشد! امّا به خدا سوگند که من نمى توانم نام مادرت را [به بدی] بر زبانم جارى سازم! [📚 الفتوح، إبن أعثم کوفی، ۷۸/۵] 📽 پرده دوم امام (ع) فریاد برآورد: « أَما مِنْ مُغیثٍٍ یغیثُنا لِوَجْهِ اللَّهِ تَعالی؟! اما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟!» [آیا فریادرسی هست که به فریاد ما رسد و از خدا جزای خیر بطلبد؟ و آیا کسی هست که شرّ این قوم را از حرم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) باز دارد؟] حرّ با شنیدن فریاد امام، قلبش مضطرب و اشک از چشمانش جاری شد و در حالی‌که‌ بدنش به لرزه افتاده بود‌ اندک‌ اندک به خیام امام (ع) نزدیک شد و به مهاجر بن أوس، یکی از نزدیکانش چنین گفت: « سوگند به خدا خودم را در میان دوزخ و بهشت می‌بینم و من بهشت را بر می‌گزینم، هر چند که مرا پاره‌پاره کنند و بسوزانند!» آن‌گاه اسب تاخت تا خدمت امام رسید. [📚 تاریخ الطبری، محمد بن جریر، ۳۲۵/۴]