❌در پاسخ به سرمقالۀ خانم وسمقی در روزنامۀ مستقل سه شنبه ۱۳/اسفند، شماره ۸۰۴ نکات حایز اهمیت است که مختصرا بدان پرداخته می شود.❌ ✅ قطعا در طول تاریخ پیرامون هر امر گران بها، افراد سودجو نیز حاضر بوده و به منافع خود اندیشیده اند؛ دین و مسائل دینی نیز از این اتفاق مستثنی نبوده و نیست. امری که خواه ناخواه از دیر زمان جایگاه رفیعی در جامعۀ انسانی داشته و نقش پررنگی را در شکل گیری ساختاری ها اجتماعی ایفا کرده است و ما نیز معتقدیم در مقابله با این سودجویان باید هوشیار و بیدار بود؛ اما در مقالۀ مزبور، به مسائلی پرداخته شده که نشان از کم اطلاعی عمیق نویسنده آن نسبت به دین و علی الخصوص اسلام دارد. ⛔️ 1) در رابطه با شفابخشی معصومین دو نکته قابل توجه است: یکی شفابخشی آنان در زمان حیات است و دیگری شفابخشی آنان پس از رحلت. در ارتباط با مورد اول موارد قطعی فراوانی در زندگی معصومین از پیامبر گرفته تا دیگر حضرات در رابطه با دعای آنان و شفای مریض رخ داده است پس این مطلب که چنین مسائلی هیچ سند و مدرک معتبری ندارد ادعایی بیش نیست. و البته قابل درک است این که کار نیز توسط معصومین با اهداف مختلفی از جمله اثبات حقانیت خود برای شیعیان یا مخالفان خود بوده است. اما در رابطه با مورد دوم نیز نکته ای وجود دارد که از دید نویسنده دور مانده و یا نویسنده قصد نموده تا به عمد آن را نادیده بگیرد. میان درخواست از حضرات معصومین برای شفا گرفتن با واسطه قرار دادن آنان در درگاه الهی به عنوان صاحبان آبرو و جایگاه والا در نزد او و درخواست از خداوند متعال به منظور شفا یافتن بیماران تفاوتی است از زمین تا آسمان. اینکه چرا معصومین خود را ازمرگ و شهادت نجات نداده و باعث شفای خود نشده اند خود دلیل بالاتری دارد؛ شفابخشی حضرات از پیش خود و قائم به خود نبوده و تنها قابلیتی است که از جانب خداوند به آنان اهدا شده و تنها به اذن او عمل می کند از طرف دیگر در جای خود اثبات شده است که برای اتفاقات زندگی انسان یک قضا و قدر حتمی و قطعی وجود دارد که تغییر ناپذیر است و یک قضا و قدری که امکان تغییر دارد و با دعا و ... و لطف پروردگار تغییر می کند. قطعا شهادت حضرات معصومین از قسم اول است که تغییر ناپذیر بوده باید این اتفاق صورت می پذیرفت و اراده الهی نیز محقق می گردید. البته فراموش نکنیم که دین فقط برای شفا بخشیدن دل ها و نجات انسان ها از خرافات نیامده بله دین چنین نیز می کند اما هدف اصلی دین رساندن انسان به سعادت اخروی و کمال است. ⛔️ 2) قداست آرامگاه و مزار ائمه اطهار امری است که به عینه در کلمات پیامبر و سایر معصومین وارد شده است. خبر دادن از شفابخشی تربت کربلا در کلمات پیامبر پیش از شهادت اباعبدالله و یا امر به زیارت اعتاب مقدسه در کلمات معصومین خصوصا کربلا، مشهد و... توصبه به زیارت برخی امامزادگان همچون حضرت ابالفضل العباس و فاطمۀ معصومه و... تنها گوشه ای از نگاه دین به این مسئله است. در ثانی این امر منافاتی با عمل پیامبر در فتح مکه ندارد. آنچه در فتح مکه اتفاق افتاد پاک کردن مظاهر شرک و بت پرستی از سطح شهر بود. و این با توصیه به اموری همچون زیارت اماکن مقدسه که خود ترویج دین و هدایت به سمت مبادی هدایت است کاملا سازگار است. البته با این بیانات، مقدس شمردن ساختمان ها و کلیۀ امور منتسب به حضرات نیز توجیه منطقی می یابد. هیچ فرد صاحب خردی پارچه و سنگ و چوب در بیابان و یا هر جایی غیر از امکان زیارتی را مقدس و محترم نمی شمرد بله زمانی این سنگ و جمادات بی جان مقدس شمرده می شوند که منتسب به معصوم یا فرد صالح می گردند. وقتی سنگ بی جان سنگ حرم شریفت ترین انسان ها شد آن زمان است که بوسه بر آن قداست می یابد که این بوسه نه تقدیس سنگ که تقدیس فرد منتسب به آن است. چون سنگ و چوب مربوط به او شد نزد ما جایگاه می یابد، و الا چه بسا بسیاری از این جمادات که در خارج از حرم در زیر پای قرار می گیرند و کمترین اعتنایی هم بدان ها نمی شود. ❇️ 3) اینکه گاهی در حوزۀ علمیه و منتسبان به حوزه افرادی یافت می شوند که افکار و عقاید شاذ دارند دلیل بر کوبیدن کل یک نهاد نمی شود. بارها توسط بزرگان حوزه علمیه لزوم رعایت نکات بهداشتی و رعایت دستورات وزارت بهداشت مورد تأیید قرار گرفته و از بیان رسمی آن نیز ابایی وجود نداشته است. در ثانی مشکل حوزه و حوزیان همین نگاه یک طرفه ای است که امثال نویسنده به حوزه دارند که اجازه مطرح شدن سخنان آنان را در مجامع عمومی نمی دهند. سم پاشی های مغرضانه و نداشتن رسانه ای که زحمات کشیده شده را در این عرصه به نمایش بگذارد و مطالب تولید شده را به دست اهلش برساند نیز در شکل گیری چنین شرایطی تأثیر بسزایی داشته اند. حجت الاسلام منصور کثیری