✅ البته ممکن هم هست که با توجه به مبانی معرفتی ایشان، اساساً ایشان منکر حجیت آیات قرآن(به جهت بشری بودن آن) و به طریق اولی روایات اهل بیت علیهم السلام باشند که در این صورت اختلاف بسیار اساسی تر بوده و دعوای ایشان از الهیات به معرفت شناسی منتقل می شود که آن نیز در جای خود پاسخ داده شده است. به ایشان توصیه می شود پس از طرح نظریات خود به نقدهای فراوانی که بر آن نظریات وارد شده نیز توجهی مبذول بفرمایند. (رک: نقدهایی که بر نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت و بسط تجربه نبوی و ... که از سوی علما و فضلای حوزه علمیه قم وارد شده است. پس معلوم می شود حوزه قم در تنقیح الهیات و رد علمی نظریات امثال آن بزرگوار همیشه ساعی بوده است.)
✅ از جناب ایشان سؤالی دارم: فرض بفرمایید کسی بنابر ادله قانع کننده معتقد به امری شود مثلاً معتقد شود که خدای تعالی سنتی دارد و بر اساس حکمت خویش با ظالمان برخورد می کند، آیا چنین کسی را به سبب این اعتقاد میتوان متهم به قبیله گرایی کرد و الهیات او را سست و انسان وار تلقی نمود؟!!
✅بنده آنگاه تعجبم بیشتر شد که چگونه از داستان نقل شده ایشان فهمید و متوجه شد فرد عذاب شده، مسلمان متعبد و متشرعی بوده است و بر اساس این شناخت بر الهیات شیعه می تازد و آن را قبیله گرا معرفی می کند. لابد جناب ایشان با فرشتگان عالم برزخ ارتباط ویژه ای دارند که این اخبار را در اختیارش می گذارند.
✅ و تعجب دیگر اینکه چگونه ایشان از معذب بودن فرد مذکور نتیجه گرفتند که خدای شیعیان به دیگر اعمال آن بنده خطاکار هیچ اعتنایی نداشته است! نکند ایشان معتقد به قاعده همه یا هیچند! که باید عرض کنیم در الهیات شیعه که علامه طباطبایی زبان گویای آن در این عصر است به کرّات و مرّات آمده است که هیچ عمل صالحی از انسان صالح تضییع نمی شود، اگر آن را پیش از ورود به عالم برزخ نابود نساخته باشد. لکن عالم برزخ جایگاه رسیدگی به تمام اعمال نیست و فقط طبق روایات یک سری سؤالات کلی و عمدتاً اعتقادی پرسیده می شود.
✅و نکته دیگر اینکه اگر کسی در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی و امثال ایشان قدری تأمل کند اقرار خواهد کرد که ایشان جزو بی تعلق ترین و آزاده ترین انسانهایی بوده اند که تاریخ علم به خود دیده است. لکن نسبت به حق و حقیقت تعلق خاطر مطلق داشتند و آنچه را از طریق قرآن یا برهان یا وجدان حق می یافتند دل می دادند و موافقت یا مخالفت شرق و غرب با آن را اعتنایی نمی کردند!!
✅و نکته آخر چند جمله خطاب به ایشان:
جناب آقای سروش بنده آثار متعدد حضرتعالی را مکرراً مطالعه کرده ام و در الهیات حضرتتان شک کردم. بنده متحیرم خدای مزعوم حضرتعالی چگونه خدایی است. خدایی که قادر نباشد مراد خویش را سالم و خالص به دست بشر برساند واقعاً خداست! آیا الهیات کسی که خدا را همچو ما انسانها می پندارد و معتقد است او بر اساس عواطف رفتار می کند و انکار عامدانه حجت الهی را به هیچ می انگارد و مجازاتی تعیین نمی کند و در نظام آفرینش او صالح و غیرصالح به یکسان انگاشته می شود، بیشتر سزاوار توصیف به انسانوارگی نیست؟! اساساً جناب سروش، بنابر مبانی معرفتی حضرتتان خدای حضرتعالی با امور موهوم چگونه قابل تشخیص و امتیاز است؟! کاش حضرتتان قدری در الهیاتتان تنقیحی روا بدارید شاید راهی رو به جلو گشوده شود! گاه انسان تعجب می کند چگونه تعلقات غربگرایانه متفلسف را قبیله گرا می کند تا چه رسد به نامتفلسفان!
📝 حجت الاسلام دکتر بهنام ملک زاده 🔴
@meshkatnoor