تا آن جا اين حرکتهاي افراطي از دو جانب صورت گرفت که عده اي از علماي شيعي حجاز به علماي ايران نامه نوشتند و گفتند: « انکم تسبون ائمتهم في اصفهان و نحن في الحرمين معذبون بذلک اللعن و السب». يعني شما در اصفهان ( در کمال آرامش و امنيت) به بزرگان آنها لعن و سب مي کنيد و ما در مکه و مدينه بواسطه کار شما ، مورد اذيت و آزار قرار مي گيريم. آن چه مايه تعجب است تفاوتي است که برخي ميان لعن و سب مي گذارند و لعن را جايز و سب را نادرست مي شمارند. با اين که بديهي است که مناط و ملاک امر در مورد علني شدن هر دو يکي است و تفاوتي از اين حيث ميان آنها وجود ندارد. آن چه بيشتر مايه شگفتي در افراط اين جريانهاي مدعي تشيع است که حتي از بزرگان خود هم در اين امر تبعيت نداشته و صرفا بر طبل تعصب و تفرقه مي کوبند. مرحوم آقاي سيد محمد شيرازي که جريان شيرازي ها خود را بدو منتسب مي داند، در کتاب الشيعه و التشيع تاکيد مي کند که شيعه نسبت به وحدت اهميت مي دهد و کسي را تکفير نمي کند. وي حتي به کتاب المراجعات مرحوم سيد شرف الدين استناد مي کند که رعايت احترام اهل سنت لازم است. اين مقال را با يک نکته مهم اعتقادي در نحوه نگاه و برخورد با خود اهل سنت به پايان مي برم که متاسفانه در ميان عوام ما رواج دارد که حتي تبّري را شامل جميع اهل سنت مي دانند. سخن در مورد مقوله هدايت و نجات ساير انسانها نياز به تفصيل و بيان مباني عقلي و نقلي دارد و ما در اين جا فقط به يک روايت از امام باقر عليه السلام اشاره مي کنيم . زراره که از اصحاب خاص امام است به امام عرض مي کند که ما نسبت به هر کسي که با موافق باشد، تولي و محبت داريم و از هر کسي که با مخالفت داشته باشد، تبري مي جوييم. امام باقر عليه السلام پاسخ بسيار قابل تاملي به او مي دهند: « فَقَالَ يَا زُرَارَةُ قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِكَ فَأَيْنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا أَيْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ أَيْنَ الَّذِينَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً أَيْنَ أَصْحابُ الْأَعْرافِ أَيْنَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ ». حضرت خطاب به زراره مي فرمايند سخن خدا در قرآن از حرف تو صادقتر است ( يعني نظر تو در مورد برائت از اهل سنت، با قرآن انطباق ندارد )، پس مراد از مستضعفين که خداوند آنها را معذور مي خواند، چه کساني هستند؟! مراد از اميدواران نسبت به امر الهي کيانند ؟!‌ مراد از افرادي که عمل خوب و عمل بد آنها آميخته شده، چه افرادي هستند؟ مراد از کساني که بايد دلهاي آنها را به دست آورد، کيستند؟ سخن امام باقر حجتي است تمام و دال بر اين مطلب که غير شيعيان هم مي توانند از لطف و رحمت الهي بهره مند شده و در زمره نجات يافتگان قرار گيرند و تبري از آنها به هيچ وجه با منطق قرآن انطباق ندارد. و السلام علي من اتبع الهدي.