5. در اين دوره، بخشي از مبارزات سياسي اسلامي با مبارزات افراد و جريانهاي التقاطي «مارکسيست اسلامي» (مانند دکتر شريعتي و سازمان مجاهدين خلق) آميخته شد؛ به گونهاي که اينگرايش در حوزه و ميان انقلابيان علاقهمند به اسلام نيز نفوذ کرد. به گفتة آيتالله مصباح، برخي افراد برجستة مبارز ميگفتند: « ما بايد اقتصاد سوسياليستي را در ايران پياده كنيم، تنها راه اصلاح كشور اين است که اقتصاد ايران، سوسياليستي بشود يا كسان ديگري بودند... كه صريحاً ميگفتند ماركسيستها يك بخشي از اسلام را گرفته اند و ما هم يك بخش ديگري را، حقيقت اسلام دو چيز است، يكي اعتقاد به خدا و معنويات و يكي هم عدالت اجتماعي كه عدالت اجتماعياش را ماركسيستها گرفتند و اعتقاد به خدايش را ما! اگر ما ماركسيست را توأم با اعتقاد به خدا كنيم، ميشود اسلام» . اين تفکر و گرايش موجب شد آيتالله مصباح که حساسيت منفي بسيار بالايي نسبت به جريانهاي انحرافي و التقاطي داشتند، نسبت به آينده انقلاب نگران شوند؛ به همين جهت علاوه بر عدم همراهي با چنين مبارزاتي که با جريانهاي التقاطي گره خورده بود، وظيفه خود را روشنگري فرهنگي در اين زمينه بداند (ر.ک: مصباح دوستان، صص76ـ 79؛ گفتمان مصباح، ص144ـ147)؛
6. با اين حال، طي سالهاي1346ـ1355 در مواردي که فعاليتهاي سياسي و مبارزاتي بدون التقاط بود، و با امام خميني ارتباط داشت، آيتالله مصباح فعاليت و همراهي نمودند. بهرغم اهتمام ايشان به پنهانکاري در مبارزات (به جهت اخلاص و نيز رعايت اصول مبارزاتي)، مواردي از اقدامات سياسي ايشان در اين دوره منتشر شده است. دو نمونه در اين راستا ذکر ميشود:
الف) حجتالاسلام سيد محمود دعايي (از روحانيان مبارز قبل انقلاب و مدير مسئول روزنامه اطلاعات در جمهوري اسلامي) در گزارشي درباره برخي فعاليتهاي ايشان كه مربوط به سال 1346 ميباشد، چنين آورده است: «امام براي اولين بار در دوران تبعيدشان، نامهاي به دولت وقت نوشتند و پيغامي براي فضلا و روحانيون حوزه علميه قم صادر فرمودند [درباره نامه و پيام امام و چگونگي چاپ و انتشار آن،ر.ک: نهضت امام خميني، ج2، ص308ـ323]. من براي چاپ و توزيع آن از عراق به ايران آمدم.» «پيام امام به حوزههاي علميه را در هزار نسخه تكثير نموديم و به نحو مطلوبي توزيع شد ... اين پيام احتياج به پاسخ داشت، پاسخ را حضرت آيتالله مصباح خودشان از زبان مخاطبان امام نوشتند كه پيام دلگرمكنندهاي براي امام بود كه ما آمادگي داريم و وفادار هستيم ... از اين پاسخ، در حدود هزار نسخه تكثير و توزيع شد.» «من به دليل بياحتياطي يكي از افراد لو رفتم و در همين جريانات بود كه حضرت آيتالله مصباح با اطلاعاتي كه از درون زندانها داشتند، تأكيد ميكردند كه من حتماً از ايران خارج بشوم.» «مقدمات فرار من بسيار كارساز بود. مقدمات خروج موفق من را حضرت آيتالله مصباح فراهم كردند». آقاي دعايي در ادامه ميگويد: «خاطرم هست كه در اولين روز ورود به نجف به درس حضرت امام (ره) در مسجد مرحوم شيخ انصاري (مسجد تركها) در بازار حويش نجف رفتم. بعد از درس جلو رفتم و گفتم: من تازه از ايران آمدهام و پاسخ پيغام شما به طلاب را در ايران تكثير كردهايم. به احتمال قوي به عرضشان رساندم كه اين پاسخ را آقاي مصباح تنظيم كردهاند و تقديم كردم. روز بعد باز در مسير، امام را زيارت كردم با برخورد رضايتآميز و يك لبخند سپاسگونهاي از اين كه پيامشان منتشر شده و پاسخ مناسب دريافت كردهاند، ابراز رضايت و خوشحالي كردند» (گفتمان مصباح، ص112ـ113؛ مصباح دوستان،71ـ72). 👇👇👇