⏹پاسخ به دفاعيه نويسنده «عصر حيرت» درباره حبيب‌الله آشوري اخيرا يادداشتي با عنوان «بازخوانی اعدام حبيب الله آشوری نويسنده کتاب توحيد در سال ۱۳۶۰» توسط مؤلف کتاب «عصر حيرت» در فضاي مجازي انتشار يافته و در آن شبهات متعددي درباره برخي اشخاص (آيت‌الله خزعلي، آيت‌الله مصباح، مقام معظم رهبري و ...)، نظام جمهوري اسلامي و اجراي حدود اسلامي مطرح شده است. متن زير پاسخي مختصر به اين ياداشت است: 🔴1. به رغم شاگردي حبيب‌الله آشوري نزد مقام معظم رهبري و استفاده از مباحث توحيد ايشان، اما آيت‌الله خامنه‌اي صراحتا بر اشتباهات فاحش در تفکر و نوشته آشوري تأکيد کرده است: «من بارها درباره اشتباهات و انحرافات نوشته‌اش به او تذکر داده و با او بحث کردم که متأسفانه غالبا بي‌نتيجه بود». «آشوري در ابتدا طلبه مستقيم و سر‌به راهي بود. از حدود سال‌ 46 با من مرتبط شد ... ازحدود سال‌هاي 51 به بعد، تحت تأثير تفکرات مجاهدين خلق واقع شد و يکي دو بار به من گفت که گره‌هايي در ذهنيات خود دارد و خواست که با او بنشينم و آن‌ گره‌ها باز شود. در همين اوقات شرح بر جزوه توحيد [من] را نوشت و به من داد تا درباره آن نظر بدهم. ضعف‌هاي متعددي داشت و من در چند جلسه طولاني با او درباره آنها گفتگو کردم. گره‌هاي ذهني او همان‌ها بود که در کتاب منعکس شده است. در موارد متعددي نسبت به اشکالات قانع مي‌شد، ولي بار ديگر در جلسات بعد، همان‌ها را تکرار مي‌کرد. مهم‌ترين مانع از اين که حرف غلط‌ خود را پس بگيرد، فضاي آن روز در محيط مبارازاتي بود. حرف‌هاي افراطي و تند به مذاق‌ها خوش مي‌آمد و مستعمين را به گرد‌گويندگان چنين حرف‌هايي جمع مي‌کرد. او اين نقطه ضعف را داشت که از تحسين و تمجيد به خصوص از سوي جوانان و مبارزين به وجود مي‌آمد و همين نمي‌گذاشت او درست بفهمد يا درست عمل کند. دوستان خوب و اصيل ما از اين که او روز به روز بيشتر زاويه مي‌گرفت ناراحت بودند. يکي از مبارزين مؤمن، جلسه‌اي در خانة خود تشکيل داد و از او و من و دکتر شريعتي دعوت کرد تا شايد بشود او را از ادامه اين کجروي‌ها منصرف کرد. آن روز شريعتي و من ساعت‌ها با او حرف زديم و شريعتي بيش از من. و متأسفانه اثر نداشت» (ر.ک: رسول جعفريان، جريان‌ها و سازمان‌هاي مذهبي سياسي ايران، چاپ ششم، ص555). 🔴2. نوع عالمان و روحانيان شاخص که کتاب را خوانده بودند، وجود اشتباه و انحراف در کتاب توحيد آشوري را پذيرفته بودند؛ بحث در ميزان انحراف و اشتباه بود. عالماني مانند شهيد مطهري، آيت‌الله مصباح و بويژه آيت‌الله خزعلي، انحراف را بسيار جدي دانسته، برخي از آنها در حد ارتداد تلقي مي‌کردند (همان، ص554ـ556). البته اين که به صورت خاص، آيت‌الله مصباح، آشوري را مرتد دانسته باشد، مستندي براي آن نيافتيم. 🔴3. اينکه گفته شود: «چرا آيات مصباح و خزعلي، نسبت به محتواي کتابي که محل اختلاف بين عالمان و فقيهان بوده، با قاطعيت حکم به التقاطي بودن آن کرده و احتمال خطا در برداشت خود را از کتاب نداده اند؟» سطحي و عوامانه است؛ اولا چنان‌که ذکر شد، اختلاف در ميزان انحراف بود نه اصل انحراف؛ ثانيا چنين اختلاف‌هايي طبيعي است؛ يعني در کنار برخي اختلاف‌هاي فقهي، در مصاديق نيز اختلاف‌هايي در ميان فقها بوجود مي‌آيد؛ ثالثا، وقتي فردي بر اساس قرائن و شواهد، به يقين و اطمينان مي‌رسد، چه معنا دارد که احتمال خطا در برداشت خود بدهد؟! 🔴4. بيان شده است: چرا حکم‌کنندگان به ارتداد آشوري، «حکم به ارتداد متفکر و نويسنده‌اي مسلمان داده‌اند که از سر شبهه و تشخيص اشتباه، مطلبي التقاطي و حتي فرضا کفر آميز نوشته است؟» توجه به فاصله حدود 5 ساله انتشار کتاب توحيد در سال 1355 تا زمان حکم به اعدام آشوري در سال 1360، و عدم ابراز پشيماني آشوري از کتاب به رغم نقدهاي جدي که صورت گرفت (از جمله ايرادات آيت‌الله خامنه‌اي)، نشان‌دهنده علم و پافشاري وي بر همان مطالب بوده است. 🔴5. هم بر اساس احکام اسلامي و هم بر اساس قانون جمهوري اسلامي، به استناد نظر چند فقيه، ارتداد يک فرد مي‌تواند ثابت شود و حکم اعدام اجرا گردد؛ بنابراين، انتقاد به «دستگاه قضائي جمهوري اسلامي» که چرا به استناد نظر «چند فقيه»، اقدام به اعدام يک روحاني مبارز مي کند» بي‌وجه است.👇👇