مقام معظم رهبری: بیشترِ تخصّصِ حوزه‌ها تقریباً فقه است. چقدر در زمینه‌ی فلسفه و کلام و کلامِ جدید و فلسفه‌ی دین و مباحث دین شناسی و سایر زمینه‌ها، مطلب نوشته‌اند و چقدر کار کرده‌اند! ممکن است همه‌ی اینها هم غلط باشد؛ اما بالاخره یک متاع فکر و موج فکری است که بخشی از فضای ذهن جامعه را اشغال خواهد کرد. شما در حال حاضر کجایید؟ چطور میخواهید با اینها مقابله کنید؟ کجاست آن «عبدالجلیل رازی قزوینی» که «النقضِ» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یک کتاب، بلکه ده هزار کتاب در این زمینه ها نوشته شود. امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همه‌ی مفاهیم از این طرف به آن طرفِ دنیا منتقل میشود. الان دورترین کتابخانه‌های دنیا میتوانند در ظرف مدّت پنچ دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانه‌ی کنگره‌ی امریکاست، روی صفحه‌ی کاغذ خود چاپ کنند! این گونه، مطالب منتقل میشود. ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم!؟ این یک عیب قطعی است که حوزه‌ی امروز ما، آن را دارد. اگر «محمدبن زکریای رازی»، چهار کلمه‌ی الحادی بر زبانش جاری میشد، فوراً «سید مرتضای رازی» در ردّ او کتاب می نوشت و نمیگذاشت حرف او بیجواب بماند. اگر فلان نویسنده‌ی معاند اهل بیت، کتابی می نوشت و حقایق و اعمال شیعه را مسخره میکرد، بلافاصله «عبدالجلیل رازی قزوینی» حقّش را کف دستش می گذاشت و کتاب «النقض» را مینوشت. بنابراین، هرکسی که در زمینه‌های فقهی و کلامی - بخصوص - چیزی به شیعه میگفت، شیعه با قدرت و قوت، به زبان علمی به او جواب میداد و سخن تلخِ رقیب و حریف و معاند را به خانه نمی‌برد.   تا اواخر هم وضعیت این گونه بوده است. در هند یک نفر پیدا شد و کتاب «تحفه‌ی اثنی عشریه» را که بر ضدّ و ذّم شیعه و در قدح اهل بیت است، نوشت. «سید حامد حسین»، کتاب «عبقاتِ» به آن عظمت را در جوابش نگاشت و آن‌طور که به نظرم میرسد، شاید حدود ده ردّ بر کتاب «تحفه‌ی اثنی عشریه» نوشته شده است.   من فهرستی را نگاه میکردم که متعلّق به کتب علمای هندىِ شیعه بود که البته بزرگان و اَعلام درجه‌ی یک هم در میان آنان بودند. به نظرم ده ردّ و شاید هم بیشتر علیه این کتاب نوشتند. بنابراین، حوزه های علمیه از زمان خودشان عقب نبودند. یک نفر پیدا می شد حرفی را در یک کتاب خطّی میزد و یک نسخه مینوشت و دیگری پخش میکرد و دیگری میخواند و چهار نفر در طول زمان از آن مطّلع می شدند؛ عالم شیعه هم برمی‌داشت همین کار را عیناً جواب میداد و گاهی تندتر و سریعتر و بهتر از او اقدام میکرد و عقب نمی‌ماند. عیب دوم، عدم گسترش کافی و لازم در باب کلام است که این، حقیقتاً فاجعه است. از این بالاتر و تلختر، فراموش شدن کلام است. حوزه‌ی اسلام و حوزه‌ی علمیه‌ی اهل بیت، در درجه‌ی اوّل، حوزه‌ی کلام و بعد حوزه‌ی فقه بود و بزرگانِ فقهای ما، متکلّمین بودند. شما نگاه کنید، در حوزه‌های ما «کلام» منسوخ است؛ در حالی که امروز بیشترین تهاجم از سمت مباحث کلامی است. همان‌طور که مطرح کردم، ما در گذشته عقب نبودیم و هر کس چیزی میگفت، فوراً جوابش حاضر بود؛ ولی امروز این قدر مباحث کلامی در دنیا مطرح میشود که حوزه‌ی علمیه از آنها مطّلع نیست. میدانید امروز چقدر در دنیا مسأله‌ی دین شناسی و فلسفه‌ی دین، مورد بحث است و چه کسانی مینویسند و میگویند و تحقیق میکنند و ما خبر نداریم؟ این عیب بزرگی است. البته کسانی از آحاد منتسب به حوزه، کارهای با ارزشی کردند و میکنند؛ اما این کار، کار حوزه - در شکل نظام یافته‌ی آن - نیست. کارهای افراد، غیر از کارِ نظام است. نظام حوزه بایستی جواب بدهد. حالا یک نفری پیدا شد و وارد منطقه‌ای گردید و کاری کرد و محصولی هم داد؛ نمیشود این را به حساب حوزه گذاشت. انصافاً حوزه در این زمینه کاری نمیکند. اگر از کار کلامی صحبت میکنیم، فوراً ذهن به نوشتن چهار کتاب بحث کلامی نرود. کار حوزه، نشر بیشتر نیست؛ بلکه تولید فکر تکاملی است. چنانچه تولید افزایش یافت، نوبت به نشر هم میرسد. نشر، مسأله‌ی دوم است. این طور نباشد که خیال کنیم مثلاً ده کتاب درباره‌ی مسأله‌ای نوشتیم و قضیه تمام شد؛ نه. حوزه باید در زمینه‌های کلامی، فکرهای نو تولید کند. عزیزان من! امروز شبهه‌های نو و خطرناکی وجود دارد. آن شبهه‌های قدیمی تمام شد. امروز، شبهه‌ی «ابن کمونه» را کسی مطرح نمیکند. امروز شبهات عظیم در تمام زمینه‌های کلامی وجود دارد. از اصل توحید و لزوم دین بگیرید تا به وجود صانع و نبوّت عامّه و نبوّت خاصّه و بعد مسأله‌ی ولایت و مسائل گوناگونی که در زمینه‌های دینی و اسلامی وجود دارد، برسید. همه‌ی اینها مورد بحث است و امروز نسبت به همه‌ی اینها شبهه وجود دارد. چه کسی باید به این شبهات پاسخ دهد؟ مگر علما، مرزداران عقیده نیستند؟ آیا مرزهای عقیده مدافع ندارد و رهاست؟ چه کسی در مقابل ایتام آل محمّد صلوات‌اللَّه علیهم اجمعین که بیدفاع در معرض این امواج قرار گرفته‌اند، جواب