🔴
تاملی در تعریف واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی
🔺یکی از مباحث بنیادین دربارۀ ارزشهای اخلاقی، مسئلۀ «واقعگرایی» است. در این زمینه دو دیدگاه کلی از سوی فیلسوفان اخلاق مطرح شده است که عبارتند از: 1.
واقعگرایی اخلاقی؛ 2.
غیرواقعگرایی اخلاقی.
🔻تالیافرو در تعریف «واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی» چنین میگوید:
واقعگرایی دیدگاهی است که به وجود عینی و واقعی ارزشهای اخلاقی ـ صرف نظر از آداب و رسوم اجتماعی، سلیقههای فرد یا دستور کسی ـ اعتقاد دارد. در مقابل، غیرواقعگرایی اخلاقی، دیدگاهی است که وجود واقعیِ ارزشهای اخلاقی را منکر است و ارزشهای اخلاقی را تابع خواست فرد یا جمع و یا دستور کسی میداند (تالیافرو، فلسفه دین در قرن بیستم: 321ـ322). البته برخی از فیلسوفان اخلاق خودمان نیز در آثار خود همین تعریف را مطرح کردهاند.
✅اما به نظر میرسد که این تعریف چندان دقیق نبوده و محل تأمل است. توضیح آنکه،
در حقیقت واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی، چند سویه دارد که همه آنها ذیل اصطلاح پیشگفته میتواند مندرج باشد. درحالیکه در تعریف تالیافرو تنها به یک ضلع آن توجه شده است. برای مثال، غیرواقعگرایی اخلاقی، گاهی اوقات «هستی شناختی» است و آن در جایی است که فرد واقعیت عینی احکام اخلاقی را منکر شود. گاهی غیرواقعگرایی اخلاقی، «معرفتشناختنی» است. این وضعیت در جایی است که فرد معرفتهای اخلاقی را ممکن ندانسته و نسبی بداند. گاهی نیز غیرواقعگرایی اخلاقی، «معناشناختی» است. این صورت نیز در جایی محقق است که فرد مفاهیم اخلاقی را از معانی اصلی خودشان تهی سازد. به طور مشخص، مکتب «احساسگرایی» که برآمده از نگرش پوزیتویسم است، واژههای خوب و بد اخلاقی را از معنای اصلی خودشان تهی میکنند.
✅
در نتیجه میتوان گفت که مکتب غیرواقعگرایی اخلاقی خود به اقسام مختلف: ۱. غیرواقعگرایی اخلاقی هستیشناختی؛ ۲. غیرواقعگرایی اخلاقی معرفتشناختی؛ ۳. غیرواقعگرایی اخلاقی معناشناختی تقسیم میشود. برای نگرش واقعگرایی اخلاقی نیز این اقسام سهگانه قابل فرض است.
✅با توجه به توضیحات پیشگفته روشن میشود که در تعریف تالیافرو تنها به قسم اول از واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی، توجه شده است.
📝علیقربانی؛ دانشجوی دکتری موسسه امام خمینی
🆔
@meshkatnoor