💢دیدگاه تکامل زیستی در نفی خدا تبیین و نقد نظرگاه داوکینز ✍️ حجت الاسلام دکتر حمیدرضا شاکرین ⭕️ ریچارد داوکینز استاد «رفتارشناسی حیوانات» دانشگاه‌های انگلیس است. او برآن است تا با دلایلی احتمالی وجود خدا را تا حد زیادی ناممکن بنمایاند. عمده دلایل وی در این زمینه عبارت است از: 1. اصل انتخاب طبیعی 2. پیچیدگی خدا. دلیل دوم او را طرح و بررسی می‌کنیم: ❇️ پیچیدگی خدا داوکینز در کتاب "پندار خدا" می‌‌گوید: "احتمال ایجاد [تصادفی] حیات بر زمین، بیش از این احتمال نیست که تندبادی بر یک انبار اوراقی بوزد و از آن قراضه‌ها یک بوئینگ ۷۴۷ بسازد!" او از این مثال استفاده می‌‌کند که تبیین پیچیدگی‌های جهان از طریق خدا مشکلی را حل نمی‌‌کند، زیرا همین مساله در مورد خدا مطرح می‌‌شود و بی‌پاسخ می‌‌ماند و به عبارت دیگر خدا مانند سازنده آن بوئینگ است که چگونگی پیدایش او ساده‌تر از آن نیست. از این رو می‌‌گوید اگر کسی به عنوان خدا با آنهمه قدرت و دانایی وجود داشته باشد، باید بسیار پیچیده باشد، به ویژه آنکه او مبدع هستی است و هرگاه چیزی، چیز دیگری را طراحی و ابداع کند، دست کم باید به اندازه محصول خود پیچیدگی و اطلاعات داشته باشد. از دیگر سو بین پیچیدگی و اطلاعات با احتمال وجود نسبت معکوس برقرار است؛ یعنی هر اندازه چیزی پیچیده‌تر باشد احتمال وجود داشتنش کمتر است. پس تقریباً با اطمینان می‌‌توان گفت خدا وجود ندارد.» 🔻 نقد داوکینز خدا بودگی را مساوی با پیچیدگی و احتمال وجودش را بسیار اندک می‌انگارد. در این باره چند نکته در خور توجه است: ❇️ 1. مراد از پیچیدگی چیست؟ او در «ساعت ساز کور» می‌گوید امری پیچیده است که دارای اجزایی باشد و آن اجزا به گونه‌ای در کنار هم سازمان یافته باشند، به طوری که احتمال سازمان یافتن آنها تنها به واسطه شانس، بسیار کم باشد. ولی خداوند امری روحانی است و نه مادی و بنابراین اصلاً اجزا ندارد. بر این اساس پیچیدگی فقط در مادیات معنی دارد و کاربست این تعابیر در مورد حقایق فرامادی، به‌ویژه خداوند که بسیط علی‌الاطلاق است، کاملا نابجاست. ❇️ 2. مدعای داوکینز مبنی بر رابطه معکوس بین پیچیدگی و اطلاعات با احتمال وجود، نه قاعده‌‌ای عقلی و فلسفی است و نه اصلی علمی و تجربی. اگر چنین باشد اینهمه ارگان‌های پیچیده و جهانی با این همه پیچیدگی نباید وجود می‌داشت. ❇️ 3. این گمان داوکینز که بر اساس آفرینش‌گرایی جهان از طریق خدا تبیین می‌شود، اما همین مساله در مورد خدا تکرار شده و بدون پاسخ می‌‌ماند، سخنی نادرست است. خداباوران با استناد به ادله فلسفی دیگری ملاک‌های نیاز به علت و تبیین را بررسی کرده و ثابت می‌‌کنند که او واجب الوجود و متبین بالذات است و در او ضوابط و معیارهای معلولیت وجود ندارد تا سخن از چرایی وجود او رود. ❇️ 4. پلانتینگا معتقد است: «داوکینز در استدلال‌های خود ماتریالیسم را مفروض می‌گیرد و از این رو است که می‌‌گوید هرچه میزان اطلاعات و آگاهی موجودی بیشتر باشد امکان وجودش کمتر می‌شود. زیرا وقتی فرض کنیم آخرین ذرات جهان ذرات بنیادی مادی هستند، توجیه وجود موجودی که به همه چیز آگاه است تنها براساس علل مادی بسیارغ ناممکن می‌شود؛ ولی نمی‌توان با فرض ماتریالیسم، خداباوری را نفی کرد. براساس الهیات کلاسیک خداوند واجب الوجود است و در تمامی جهان‌های ممکن وجود دارد. بنابراین احتمال وجود خدا یک و احتمال عدم وجودش صفر است. بنابراین وقتی داوکینز می‌گوید وجود خدا غیرمحتمل است باید استدلالی ارائه کند مبنی بر اینکه موجود واجبی با ویژگی‌های خداوند وجود ندارد. ظاهراً داوکینز اصلاً نمی‌داند که می‌بایست چنین استدلالی ارائه کند.» لینک اصل مقاله👇👇👇 http://maarefmags.ir/node/3278