⭕️ سه فرضیه در ماهیت فقه معاصر
1️⃣
✍️ آیت الله احمد مبلغی
استاد هادی حلقه اجتهادی فقه الإجتماع مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد ع
🔸 اخیرا در محافل فقهی و دانشگاهی، اخبار مربوط به "فقه معاصر" زیاد شنیده می شود. این اصطلاح زیبا در میان علاقه مندان به فقه در عصر ما، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. فقه معاصر تلاش می کند تا کمال و زیبایی شریعت را در شرایط پیچیده و پیشرفته امروزه احیا کند و به دنبال راهی برای ترکیب اصالت فقه با تحولات شگفت انگیزی است که بر زندگی انسان ها تاثیر گذاشته است. بنابراین باید از این مفهوم استقبال کنیم. اما سوال اینجاست که دقیقاً منظور از فقه معاصر چیست؟ اگرچه فقه معاصر، اصطلاح بسیار جذابی است؛ اما تعریف دقیقی از آن ارائه نشده است. بنابراین باید به دنبال شناخت دقیق ماهیت آن باشیم. سه فرضیه در مورد ماهیت فقه معاصر و مشخص کردن نیازها و الزامات رویکرد فقهی معاصر وجود دارد:
1️⃣ فرضیه اول: معاصرت، وصف عملیات استنباط
فرض اول این است که کلمه "معاصر" به عنوان توصیفی برای عملیات استنباط فقهی در نظر گرفته شود. بر اساس این فرض، تعریف فقه معاصر به این صورت خواهد بود: فقه معاصر به معنای گنجاندن عنصر معاصرت و فعال کردن آن در فرایند استنباط در زمینه های مرتبط با این فرایند، از جمله در موضوع و روش فقه، با هدف توسعه و پاسخگویی فقه به نیازهای انسان و جامعه معاصر است.
2️⃣ فرضیه دوم: معاصرت، وصف علم فقه
در این فرض، معاصرت به عنوان توصیفی برای علم فقه در نظر گرفته شود. علم فقه دامنهای فراتر از هسته اصلی آن، یعنی عملیات استنباط، دارد و شامل تعاملات با علوم دیگر و پدیدههای اجتماعی میشود. علم فقه به عنوان یک واقعیت خارجی، تاریخ خاص خود، تعامل با علوم دیگر و پدیده های اجتماعی خاص خود را دارد. همچنین دارای ساختار و جنبه های مختلفی مانند آموزش و پژوهش است. معاصر و مدرن سازی علم فقه مستلزم تغییر ساختار فقه به شکلی جدید و معاصر، ایجاد تعامل بین فقه و دانشهای جدید به ویژه علم حقوق، بازسازی و تجدید ساختار سیستم آموزش و پژوهش فقهی با توجه به نیازهای انسان معاصر و غیره است.
🔹 بر اساس این فرض دوم، تعریف فقه معاصر به شرح زیر است: فقه معاصر، تجسم مدرن سازی جامع فقه به عنوان یک علم، در چارچوب ابعاد اجتماعی و تاریخی آن است. این مدرن سازی در وهله اول بر تعمیق تعامل فقه با علوم معاصر، به ویژه حقوق، با بازنگری و تحلیل مفاهیم و چارچوب های حقوقی موجود متناسب با شرایط و تحولات جدید تمرکز دارد. ثانیاً بر توسعه تعامل فقه با پدیده های اجتماعی از طریق تحلیل و درک این پدیده ها، بازنگری و تکمیل روش شناسی آنها بر اساس چالش ها و تحولات کنونی تمرکز دارد. ثالثاً بر بازسازی ساختار فقه با توجه به واقعیت ها و شرایط جدید، با اصلاح و بهبود ساختارها و نهادهای موجود برای تضمین تناسب آنها با نیازهای کنونی تمرکز دارد. چهارم، بر تبدیل جنبه های مختلف فقه مانند آموزش و پژوهش و تطبیق آنها با واقعیت ها و شرایط جدید، با تاکید بر استفاده از فناوری و تکنیک های جدید در این فرآیند تمرکز دارد.
@mfaam_razavi