شرم و حیا
خواهرم میرفت حمام محل. هر زمان نایب توی کوچه سیابون جلوش میپیچید، رنگ از رویش میپرید. می ترسید نایب، چادر از سرش بکشد و حوله زیر بغلش را ببیند. خواهرم جوان بود و از همه کوچکتر؛ ولی همین ترس و لرزها باعث شد بچههایش را سقط کند و آخر هم از زودتر از همه، از دنیا برود.
📚منبع: به خون کشیده شد خیابان، ربابه ابویی مهریزی متولد ۱۳۲۶، به نقل از بی بی فاطمه حسینی، ص۱۰۴
#کشف_حجاب_رضاخانی
_____________________________
◀️
میراث زخم خورده
روایتی
#مستند از چهره واقعی
#پهلوی در برخورد با
#زن
برای
#جهاد_تبیین، رسانه باشید.👈[
میراث زخم خورده]
https://eitaa.com/joinchat/3099328514C4623e03da5