اسماعیلیه قسمت ششم و آخر 👇مَخلَص بحث👇 🛑أَمَّا إِسْمَاعِيلُ: فَكَانَ أَكْبَرَ إِخْوَتِهِ وَ كَانَ أَبُوهُ شَدِيدَ الْمَحَبَّةِ لَهُ وَ الْبِرِّ بِهِ وَ قَدْ كَانَ قَوْمٌ مِنَ الشِّيعَةِ فِي حَيَاةِ الصَّادِقِ ع يَظُنُّونَ أَنَّهُ الْقَائِمُ بَعْدَهُ وَ الْخَلِيفَةُ لَهُ لِمَيْلِ أَبِيهِ إِلَيْهِ وَ إِكْرَامِهِ لَهُ وَ لِأَنَّهُ أَكْبَرُ إِخْوَتِهِ سِنّاً فَمَاتَ فِي حَيَاةِ أَبِيهِ الصَّادِقِ ع........ الکلام 🔰اما اسماعيل كه بزرگترين فرزندان حضرت صادق عليه السّلام بود، فوق العاده مورد مهر و علاقه پدرش بودند، گروهى از شيعيان در زمان حضرت صادق معتقد بودند كه اسماعيل جانشين پدرش ميباشد، زيرا كه پدر بوى علاقه داشت و او را از فرزندان ديگرش بيشتر مورد لطف و احسان قرار ميداد، و ليكن اسماعيل در زمان حيات پدرش از دنيا رفت. اسماعيل در ناحيه عريض ديده از جهان پوشيد و مردم او را روى دوش خود تا مدينه آوردند، امام صادق سلام اللَّه عليه در مرگ اين فرزندش بسيار بيتابى ميكرد و در پيشاپيش جنازه او بدون كفش حركت مينمود، و امر كرد جنازه او را بر زمين گذاشتند و كفن را از روى او برداشت و به وى نگاه كرد. علت اين امر براى اين بود كه حضرت بدين وسيله مرگ او را اعلان كرد تا كسانى كه وى را جانشين پدرش ميدانستند از شبهه بيرون شوند و بمرگ آن يقين پيدا كنند، سپس جنازه او را در بقيع دفن كردند، و چون وى از دنيا رفت كسانى كه به امامت او اعتقاد داشتند از عقيده خود دست برداشتند، و ليكن گروهى از مردم كه از نزديكان پدر او نبودند ميگفتند: وى نمرده است. پس از وفات حضرت صادق عليه السّلام: دسته‏اى از اين جمعيت به امامت موسى بن جعفر عقيده پيدا كردند، و بقيه هم دو دسته شدند، گروهى از زنده بودن اسماعيل برگشتند و به امامت فرزندش محمد عقيده پيدا كردند، زيرا آنان گمان ميكردند امامت حق اسماعيل بود و پس از آن اين مقام بفرزندش ميرسد، و جماعتى هم گفتند اسماعيل نمرده است، 👈 اينك عده اندكى از اين‏ها مانده‏اند كه آنان را اسماعيليه ميگويند. ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi