خاطره‌ی قابل تأملی که دختر امام حسین علیه السلام از یکی از غارتگران برای پسرش تعریف کرد 🛑...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الحسين [الْحَسَنِ‏] عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: «دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ [الْعَامَّةُ] عَلَيْنَا الْفُسْطَاطَ وَ أَنَا جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ وَ فِي رِجْلِي خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الْخَلْخَالَيْنِ مِنْ رِجْلِي وَ هُوَ يَبْكِي. فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكَ يَا عَدُوَّ اللَّهِ؟ فَقَالَ: كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ. فَقُلْتُ: لَا تَسْلُبْنِي. قَالَ: أَخَافُ أَنْ يَجِي‏ءَ غَيْرِي، فَيَأْخُذَهُ.» قَالَتْ: «وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا.» 🔰عبدالله بن حسین از مادرش فاطمه، دختر امام حسین (علیهماالسلام) نقل کرده است: «غارتگران به خیمه ما هجوم آوردند، درحالی‌که من دختر کوچکی بودم که دو خلخال از طلا به پایم بود. مردی آن دو خلخال را از پایم شکست تا ببرد و در همان‌حال گریه می‌کرد. گفتم: چه چیز تو را به گریه واداشته است، ای دشمن خدا؟ گفت: چه‌طور گریه نکنم، درحالی‌که دختر رسول خدا را غارت می‌کنم. گفتم: (خب) مرا غارت نکن. گفت: می‌ترسم دیگری بیاید و آن را ببرد.» آن‌گاه مادرم گفت: «هرچه در خیمه‌ها بود را با زور چپاول کردند، حتی روپوش‌ها(چادرها)یمان را نیز از دوشمان کشیدند.» 📚الأمالي (للصدوق)، ص۱۶۴ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi