➖
بررسی اشکالات سران سقیفه به شخصیت امیرالمومنین علیهالسلام
قسمت سوم
(پاسخ به اشکال اول)
✍🏻موافقین سقیفه برای اثبات حقانیت ابابکر برای خلافت از سوی به کهولت سن ابابکر استناد میکردند و از سوی به جوان بودن امیرالمومنین «علیهالسلام» برای تصدی خلافت اشکال میکردند:
برای پاسخ به این اشکال:
زمان ابلاغ سوره برائت که پیامبر«صلیاللهعلیهواله» ابتدا ابابکر را راهی کردند ولی در ادامه به دستور خداوند متعال ابابکر برگردانده شد و امیرالمومنین «علیهالسلام» فرستاده شد در این قضیه با اینکه ابابکر کهولت سن داشت ولی معیار برای انتخاب نشد
🔺عنْ حبشي عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: " لَمَّا نَزَلَتْ عَشْرُ آيَاتٍ من براءة دعا رسول الله أَبَا بَكْرٍ فَبَعَثَهُ بِهَا لِيَقْرَأَهَا عَلَى أَهْلِ مَكَّةَ ثُمَّ دَعَانِي فَقَالَ لِي: أَدْرِكْ أَبَا بَكْرٍ فَحَيْثُ لَحِقْتَهُ فَخُذِ الْكِتَابَ مِنْهُ فَاذْهَبْ بِهِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ فَاقْرَأْهُ عَلَيْهِمْ، فَلَحِقْتُهُ بِالْجُحْفَةِ فَأَخَذْتُ الْكِتَابَ مِنْهُ وَرَجَعَ أَبُو بَكْرٍ)1
🔸
ابن کثیر نقل میکند:
زمانی که ده آیه ابتداء سوره برائت نازل شد، پیامبر«صلیاللهعلیهواله» ابتدا ابابکر را فراخواند و که آیات را برای اهل مکه قرائت کند ولی در ادامه به امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند به سمت ابابکر برو و آیات را از وی بگیر و خود آنان را بر اهل مکه قرائت کن امیرالمومنین علیهالسلام در جحفه به ابابکر رسید و آیات را از وی پس گرفت و ابابکر به مدینه بازگشت.
✍🏻چند روز قبل از وفات پیامبر صلیاللهعلیهواله دستور دادند که تمام بزرگان انصار و مهاجر ذیل لواء و فرماندهی اسامه بن زید، به نبرد روم برودند در حالی که سن اسامه؛ 18، 19، یا 20 سال بیشتر نبود.
🔺فلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ مِنْ وُجُوهِ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَالْأَنْصَارِ إِلَّا انْتُدِبَ فِي تِلْكَ الْغَزْوَةِ فِيهِمْ أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ وَعُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَأَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ)2
🔸
ابن سعد نقل میکند:
وقتی لشگر اسامه اعزام شد هیچ کسی از بزرگان مهاجرین و انصار باقی نماند مگر اینکه در زیر لواء و فرماندهی اسامه فراخوانده شده بود من جمله ابابکر و عمر و ابوعبیده الجراح.
✍🏻چرا زمان جنگ خیبر و احد و بدر که هیچ کسی توان رویارویی با جنگجویان عرب را نداشت، و تنها کسی که راهی میدان میشد و قتال العرب بود امیرالمومنین علیهالسلام بود چرا در آن زمان کم سنی ملاک نبود؟
الف: قال فأردت أن أقول: كان رسول الله صلّى الله عليه وسلّم يبعثه فينطح كبشها فلم يستصغره، أفتستصغره أنت وصاحبك؟ )
🔸
راغب نقل میکند:
زمانی که عمر نزد ابن عباس از جوان بودن امیرالمومنین «علیهالسلام» سخن به میان أورد، ابن عباس: خواستم به او بگویم، پیامبر«صلیالله علیهواله» او را میفرستاد و او پهلوان عرب را مضروب میساخت پس پیامبر«صلیاللهعلیهواله» ایشان را کوچک نشمردند؛ حال تو و رفیقت او را کوچک می شمارید؟
ب: وقال عمر لعبد الله بن عبّاس: أتدري ما منع الناس من ابن عمّك أن [يولّوه هذا الأمر؟ قال: ما أدري، قال عمر: لحداثة سنّه.
قال: فقد كان يوم بدر أحدثهم سنّا، يقدّمونه في المؤازرة ويؤخرونه في الإمامة.)4
🔸
نقل شده است:
عمر به ابن عباس گفت میدانی چرا مردم پسر عمویت را به خلافت نپذیرفتند؟
ابن عباس گفت خیر
عمر، به خاطر جوان بودن او
ابن عباس گفت : در روز بدر نیز کم سال ترین آنان بود ولی پیامبر «صلی اللهعلیهواله» او را در نبرد جلو انداخت، ولی در امامت کنار میزنند؟
ج: هلا استحدثتم سنة يوم الخندق إذ خرج عمرو بن عبدود، و قد كعم عنه الأبطال، و تأخرت عنه الأشياخ، و يوم بدر إذ كان يقط الأقران قطا)5
🔸
در روایتی دیگری ابن عباس پاسخ داد:
چرا سن او را در نبرد خندق آن هنگام که عمرو بن عبدود به میدان آمد در حالی که پهلوانان از پیکار با او خودداری میکردند و بزرگسالان از او دوری گزیدند و نیز در جنگ بدر که جنگاوران را دور می کرد، کم نشماردند؟
📚منابع:
1: البدايه والنهايه ج 7 ص 394
2: طبقات الکبری ج 2 ص 190
3: محاضرات الأدباء ج 2 ص 496
4: أخبار الدولة العباسية 129.
5: تاریخ یعقوبی ج 2 ص 159
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi