🟦 نفی خودآیینی بشر ✅ شاید مهم‌ترین و پرثمرترین محور انسان‌شناختی فلسفه سیاسی اسلامی، نپذیرفتن خودمختاری و خودآیینی بشر باشد. در حکمت نظری، مالکیت و ولایت و ربوبیت حق تعالی به هستی ممکنات اثبات می‌شود؛ از این‌رو انسان به عنوان یکی از موجودات ممکنه، نه در اصل هستی و موجودیت خویش خارج از قیومیت الهی است و نه در شئون خویش به خود وانهاده شده و خارج از ولایت و هدایت و ربوبیت الهی است. درست بر خلاف فلسفه‌های سیاسی سکولار که انسان را خودمختار و خودآیین می‌دانند و در نتیجه نه‌تنها حریم سیاست، بلکه همه شئون اجتماعی را کاملاً بشری و بشرساز دانسته، سهمی و نقشی برای وحی و هدایت الهی در شکل‌دهی مناسبات اجتماعی قائل نیستند. ✅ نفی خودآیینی بشر و پذیرش عبودیت انسان به خداوند و به‌رسمیت‌شناختن نقش وحی و آموزه‌های دینی در تنظیم و شکل‌دهی حیات بشری، به کلی سیمای فلسفه سیاسی اسلامی را متفاوت از فلسفه‌های سیاسی سکولار می‌کند. پ ن: درآمدی بر فلسفه سیاسی اسلامی، ص 205-206. 🌸 کانال نخبگانی و متفاوت "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی" با حضور بیش از ۱۱۰۰ عضو فرهیخته و عزیز، در پیام رسان ایتا:👇 🆔 @mirkhalili 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46