امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) «إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِيعُ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ فِي اَلْقُرْآنِ هُوَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِكَ أَئِمَّةُ اَلْجَوْرِ وَ جَمِيعُ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ تَعَالَى فِي اَلْكِتَابِ هُوَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِكَ أَئِمَّةُ اَلْحَقِّ». براى قرآن ظاهر و باطنى است. همۀ آنچه خدا در قرآن حرام كرده است، ظاهر قرآن است و باطن آن پيشوايان جور و ظلم‌اند. و همۀ آنچه خداى تعالى در قرآن حلال فرموده است، ظاهر قرآن است و باطن آن پيشوايان حق (ائمه معصومين عليهم‌السلام) هستند. (الکافي، ج1، ص374) این یک روایت کلیدی است. می‌فرماید هر چه قرآن و خداوند حرام کرده است، مثل دروغ‌گفتن، شراب‌خوردن، قماربازی و... این‌ها ظاهر است، من از این‌ها فرار می‌کردم؛ اما درواقع و در باطن انجام‌دادن این‌ها باعث می‌شود که من، پیشوای جور و ظالم را برای خودم انتخاب کنم و گویا من از آن‌ها تبعیت می‌کنم. چون زندگی من به آن سمت جهت پیدا می‌کند. این‌ها قرار است باعث شود من جهت پیدا کنم. زندگی من جهت پیدا کند. تا عملیات جهت پیدا نکند، آن نتیجه اصلی حاصل نمی‌شود. جهت خیلی مهم است. همین‌طور هرچه در قرآن احکام حلال آمده است؛ مانند نماز، روزه و...، صورت و ظاهر است، اگر این‌ها به صورت جهت‌دار تأثیرات تربیتیِ وجودیِ خودش را ایجاد کند، می‌رسد به امام هدیٰ و امام حق. این چه رمزی است که می‌خواهد باز کند! در آینده چه اتفاقی با این اعمال جهت‌دار قرار است بیفتد! پس در مسئله اخلاق با این نگاه، معارف از فضای ذهنی و لفظی درمی‌آید و در فضای حسی ما قرار می‌گیرد؛ وقتی در فضای حسی ما قرار گرفت تبدیل به زندگی می‌شود؛ وقتی زندگی شد خواهیم دید که فرق این دو زندگی با دو پیشوای متفاوت چیست. https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam