😘 ⃣3⃣ پيامبر به معراج رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به ملكوت رسيده بود.95 او از حجاب ها عبور كرده و به ساحت قدس الهى رسيده بود و خدا با او سخن گفت: "اى محمد ! تو بنده من هستى و من خداى تو ! تو نورِ من در ميان بندگانم هستى ! من كرامت خويش را براى اَوصياى تو قرار دادم". پيامبر در جواب گفت: "اَوصياى من، چه كسانى هستند؟". خطاب رسيد: "به عرش من نگاه كن!". پس پيامبر به عرش نگاه كرد و در آنجا نورهايى را ديد كه بسيار درخشان بودند. اين ها نور دوازده امام(ع) بودند. در كنار نور آنها نور فاطمه(س) قرار داشت. خدا در عرش خود سيزده نور (على و فاطمه، حسن و حسين(ع) و بقيه امامان تا مهدى(عج) را قرار داده بود. پيامبر نگاه كرد و در ميان همه اين نورها، يكى را ديد كه ايستاده است و نور او از همه درخشنده تر است. به راستى اين نور كه بود؟ خداوند به پيامبر خود گفت: "اين همان مهدى است، او قائم است، همان كه انتقام خون دوستان مرا مى گيرد و ظهورش دل هاى مؤمنان را شفا مى بخشد. او دين مرا زنده مى كند". امام عسكرى(ع) بوسه بر پاى مهدى(عج) مى زد و اين براى ما سؤال شد. اكنون مى توانيم به سؤال خود جواب بدهيم: از همان لحظه اى كه خدا نور مهدى(عج) را در عرش خود آفريد آن نور ايستاده بود، او "قائم" بود. واژه "قائم" به معناى "ايستاده" است. اصلاً وجود مهدى(عج) براى قيام و ايستادن است. هستى او براى برخاستن و قيام است. بى جهت نبود كه چون امام صادق(ع) نام مهدى(عج) را شنيد از جا برخاست و دست بر سر گذاشت. چه زيباست كه تو هم وقتى نام او را مى شنوى از جاى خود بلند شوى و به نشانه احترام دست بر سر بگيرى. آرى، امشب امام عسكرى(ع) بر پاى مهدى(عج) بوسه مى زند، اين پاى مبارك، نمادِ حاكميّت خداست، نمادِ پايان ظلم است. نماد آزادى و آزادگى واقعى بشر است.97 هنوز پرندگانى سبز رنگ بالاى سر مهدى(عج) در حال پروازند. به راستى اين ها از كجا آمده اند؟ چقدر زيبايند! حكيمه همين سؤال را مى خواهد از امام عسكرى(ع) بپرسد: ــ سرورم! اين پرندگان از كجا آمده اند؟ ــ عمّه جان! اين ها پرنده نيستند، اين ها فرشتگان هستند. ــ اينجا چه مى كنند؟ ــ خبر به آنها رسيده است مهدى(عج) به دنيا آمده است. آنها آمده اند تا فرمانده خود را بينند. زمانى كه مهدى(عج) ظهور كند اين فرشتگان به يارى او خواهند آمد و در واقع سربازان او خواهند بود.98 گويا اين فرشتگان از كربلا به سامرّا آمده اند. معمولاً فرشتگان در آسمان ها هستند، چه شده است كه اين فرشتگان از كربلا به اينجا آمده اند؟ شايد فكر كنى كه اين فرشتگان براى زيارت امام حسين(ع) به كربلا آمده بودند و وقتى خبر تولّد مهدى(عج) را شنيدند به اينجا آمدند؟ آيا موافقى براى رسيدن به جوابِ بهتر به گذشته سفر كنيم. به 194 سال قبل... طوفان سرخ میوزيد، دشت پر از خون بود، لاله ها بر زمين افتاده بودند. امام حسين(ع) غريبانه، تنها و تشنه در وسط ميدان ايستاده بود. او از پشت پرده اشكش به يارانِ شهيد خود نگاه مى كرد. همه پر كشيدند و رفتند. چه با وفا بودند و صميمى! طنينِ صداى امام در دشت پيچيد: "آيا يار و ياورى هست تا مرا يارى كند؟".99 هيچ جوابى نيامد. كوفيان، سرِ خود را پايين گرفتند. آرى! ديگر هيچ خداپرستى در ميان آنها نبود، آنها همه عاشقان دنيا بودند و به سكّه هاى طلاى يزيد فكر مى كردند. فرياد غريبانه را پاسخى نبود امّا... صداى غربت حسين(ع)، شورى در آسمان انداخت. فرشتگان تاب شنيدن نداشتند. حسين(ع) بى يار و ياور مانده بود. در يك چشم به هم زدن، چهار هزار فرشته به كربلا آمدند. آنها به حسين(ع)گفتند: "اى حسين! تو ديگر تنها نيستى! ما آمده ايم تا تو را يارى كنيم، ما تمام دشمنان تو را به خاك و خون مى نشانيم". همه آنها، منتظر اجازه امام حسين(ع) بودند تا به دشمنان هجوم ببرند. امّا امام به آنها اجازه مبارزه نداد. همه فرشتگان تعجّب كردند. آنها گفتند: ــ مگر تو نبودى كه در اين صحرا فرياد مى زدى: "آيا كسى هست مرا يارى كند". اكنون ما به يارى تو آمده ايم. ــ من ديدار خدا را انتخاب كرده ام. مى خواهم تا با خون خود، درخت اسلام را آبيارى كنم. آن روز اسلام به خون حسين(ع) نياز داشت. اگر او شهيد نمى شد يزيد اسلام را نابود مى كرد و هيچ اثرى از آن باقى نمى گذاشت. اين خون حسين(ع) بود كه جانى تازه به اسلام بخشيد. ... ❤️ @mmu_313