فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارها به رفیقانِ اهل هنر عرض کرده‌ام که در آثار هنری، پیامهای اخلاقی و دینی و سیاسی و... را به شکل پشت‌وانتی در چشم و حلق مخاطب فرو نبرید! هنر عرصهٔ رمزآلودِ استعاره‌هاست؛ هنر عرصهٔ به فریاد برخاستن نیست‌؛ عرصهٔ به تأمّل نشستن است. اینک بنشینیم و این سکانس/قطعهٔ ۲۴ ثانیه‌ای از فیلمِ 1917 را ببینیم و حظ ببریم و بیندیشیم که کارگردانِ هنرمند چگونه چنین قطعهٔ ضد جنگی سروده است! در این سکانس، که در آن از شعارهای بلندبالا و دیالوگ‌های گوش‌کرکُن خبری نیست، سربازی بر خلاف جریانِ سیل می‌دَود و بارها بر زمین می‌افتد و دوباره برمی‌خیزد. جنگْ سیلِ ویرانگر است و سربازْ قهرمانی که سیل را می‌شکافد. آری، گاهی می‌بایست ساز مخالف نواخت و آهنگ تازه‌ای ساخت‌؛ امّا چنین مسیری، زمین‌خوردن دارد و برخاستن و دَویدن می‌طلبد. حماسی و شاعرانه نیست؟ مؤیدی