⚡️روحانیت و جامعه دو موضوع مجزا نیستند ✍ مهدی یزدانیان 🔹توجیه قتل ، همیشه غیر انسانی است مگر در قصاص نفس(قتل عمدی). خداوند در قرآن کریم قصاص نفس را ضامن حیات انسانها می‌داند. در چند روز گذشته، یکی از روحانیون خطه شمال کشور که در استانهای مختلف نمایندگی ولی‌فقیه و امامت جمعه را بر عهده داشت، توسط نیروی انتظامات بانک به شهادت رسید. آیا قتل چند روحانی در سالهای اخیر نتیجه خشم جامعه از این صنف و رویگردانی مردم از اسلام است؟ رسانه های معاند خارجی و جاهلان داخلی تلاش می‌کنند که این حوادث را به افکار جمعی منتسب کنند ( این قتل‌ها ،نتیجه خشم جامعه از روحانیت و حکومت است) ولی با سه دلیل ساده بطلان این سخن ثابت می شود الف_ تجمع میلیونی نفری و باشکوه مردم در اول فروردین در حرم امام رضا(ع) جهت استماع فرمایشات رهبری که نشانه علاقمندی مردم به نظام است. به علاوه میلیونها نفر در خانه ،ماشین و....در داخل و خارج کشور از طریق رسانه‌های جمعی شنونده فرمایشات رهبری بودند. ب_ قتل معدود چند روحانی در این سالها نسبت به قتل‌هایی که در سایر اصناف اتفاق افتاده بسیار بسیار اندک است. اصلا به چشم نمی‌آید. در صورتی‌که دشمنان خارجی از طریق شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای، روحانیت را عامل تمام مشکلات معرفی می‌کنند و تلاش دارند تا احساسات منفی جامعه به این صنف فعال شود. ج_ تشییع جنازه با شکوه علما ،دلیلی بر محبوبیت و مظلومیت ایشان است. ۳_ آنچه باعث نگارش این متن شد ، نگرانی‌ها و حساسیت بعضی از مومنین مشفق است. دیروز در شهرمان کنار خیابان ایستاده و منتظر تاکسی بودم. رفیق شفیقی از مومنین مسجد ،با ماشین در گذر بود که مرا دید. سریعا میدان را دور زد و ابراز نگرانی نمود. با خنده و البته جدی می‌گفت ،حاج آقا شما که شهید خواهی شد وعند ربهم یرزقون . ولی همسر و فرزند شما و دوستان و رفقا چه گناهی دارند که از نعمت وجود شما محروم شوند. با تبسمی به ایشان عرض کردم که اینها تبلیغات است تا بین روحانیت و جامعه فاصله بیفتد. والله لطف و محبت جامعه به روحانیت آنقدر زیاد است که اگر هم استهزائی از طرف شهروندی صورت گیرد در بین محبتها گم می شود ۴_ لباس صنفی روحانیت که از باب وظیفه روحانیت ، لباس پیامبر خوانده می شود در ضمیر جامعه دارای حرمت و احترام است و کلام ایشان را موثر تر می‌کند. لذا دشمن آگاه به مسئله تاثیرات لباس روحانیت ،تلاش می کند این یونیفرم در جامعه کمرنگ شود. پ ن.. شادی معاندین جلاد و عده بسیار قلیل و اندک در جامعه که مستضعف فکری هستند ، ربطی به خرد جمعی حاکم بر ملت ایران ندارد 🔹 یادداشت زیبای آقای محمدحسین روانبخش از دوستان فرزند شهید آیت الله سلیمانی را جهت تکمیل مطلب، پیوست می نمایم: ده - پانزده سال است که ما دانش‌آموزان سی سال قبل رشته‌ی ریاضی دبیرستان امام‌صادق (ع) قم سالی یکی - دوبار دورهم جمع می‌شویم و دوستی‌ دور و دیرین‌مان ادامه دارد. یکی از پایه‌ترین بچه‌های این جمع محمدجواد سلیمانی است. در دوره دانش‌آموزی، درسخوان بود و بامعرفت، رتبه‌اش در کنکور آن سال‌ها دو رقمی شد و می‌توانست خیلی راحت در دانشگاه‌های خارج از کشور پذیرش شود و برود، اما ماند. در طول این سال‌ها بارها بچه‌ها را به روستای پدری‌اش اسبوکلا دعوت کرده؛ زندگی‌اش و شغلش و همه چیزش مثل ماست، در حد یک زندگی معمولی. در حق‌گویی و حق‌خواهی هم سرآمد است. خیلی از ما که از نوجوانی با جواد رفیقیم نمی‌دانستیم که پدرش کیست؛ تا دو روز پیش که پدرش را به شهادت رساندند. تازه خیلی از ما فهمیدیم که این دوست یکدل و یکرنگ‌مان فرزند آیت‌الله سلیمانی بوده است. در شرافتش همین بس که هیچ وقت هیچ نشانه‌ای از آقازادگی و رانت‌خواهی و رانت‌خواری در این سی و چند سال از او ندیدیم. این‌ها را بعد از این نوشتم که دیدم دارند درباره‌ی پدرش و ماجرای بانک داستان‌سرایی می‌کنند و ناجوانمردانه از ثروت افسانه‌ای او و خانواده‌اش می‌گویند. قتل، قتل است، جنایت، جنایت است، همانقدر که زدن هواپیمای اوکراینی جنایت بود، شلیک کور به یک روحانی هم جنایت است. داستان‌سرایی درباره‌ی ثروت او، انتساب عناوین و القاب ناپسند به او، توجیه قتل ناجوانمردانه‌اش و نمک پاشیدن بر زخم خانواده‌اش غیر انسانی‌ترین کار است. این رفتار همان چیزی نیست که با آن مخالفیم؟! 🔻🔻🔻 @mobahesat