اختصاصی مباحثات/ در بیان مواجهه مرجعیت و روحانیت با پزشکان ⚡ طبیبان روح و طبیبان جسم 🔸 بیماری فراگیری به جان مردم افتاده. مرکزش در قم است و روحانیت و متدینان را هم به چالش کشانده است. در این میان اما عده‌ی معدودی از متدینین رعایت نکات بهداشتی را چندان مورد توجه قرار نمی-دهند و توصیه¬ها را جدی نمی¬گیرند. گاه در مواجهه با دیگران، با رد اصول پزشکی و بهداشتی توکل کردن بر خدا را برگ برنده¬ی خود می¬دانند. شاید از همین رو بود که حضرات مراجع، صریحاً اعلام کردند که عمل به دستورات پزشکان بر ما حجت است و می¬باید به آن ملتزم بود. 🔹 مرحوم آقا بزرگ تهرانی هم از همین جمله بود. او از محققان برجسته و مؤلّف کتاب الذّریعه بود که دایره المعارفی شیعی است. وی در سن ۶۵ سالگی به علت سرماخوردگیِ شدید به پزشکی در نجف اشرف مراجعه کرد. پزشک مذکور گفت که ظواهری از بیماری سل در شما دیده می¬شود؛ اما باید در وهله اول به‌تدریج سیگار را ترک کنید. حاج آقا بزرگ گفت من تا حالا در استعمال سیگار مرتکب اشتباه شده¬ام و بعد از این نمی¬خواهم به تدریج این اشتباهِ بزرگ را تکرار کنم؛ به شما قول می¬دهم از همین لحظه سیگار را ترک کنم. وی از همان لحظه سیگار را ترک کرد. سخن پزشک چنین برایش حجت بود. 🔹 در این میان، رفتارهای امام خمینی در مواجهه با پزشکان زبانزد بود. برخی این تصور را داشتند که مبادا آیت‌ﷲ خمینی امر و نهی اطباء را بر خود حجت نداند و به آن تن ندهد. پرستاران امام اما بعدها در خاطرات خود گفتند که امام یکی از مطیع ترین بیماران بود و سخن پزشک را عمل می¬کرد. دکتر قوام نصیری در بیان خاطره¬ای می¬گوید: «در یک موردی پزشکی آورده بودیم که در رشته خودش بسیار حاذق بود ولی کراوات می¬زد، این شده بود جای بحث، به طوری که دکتر فاضل کنار شلوار بنده را گرفته بود و می¬کشید و می¬گفت فلانی را نمی¬توان با این ظاهر فرستاد معاینه امام. در نهایت آن متخصص با همان کراوات بر بالین امام حاضر شد و حتی در حین معاینه پایین کراواتش نیز به صورت و بینی امام می¬خورد ولی در مجموع معاینه و ویزیت انجام شد و امام نیز با خونسردی و بسیار راحت با این مسأله کنار آمد زیرا ایشان به واقع خود را بیمار و تحت اختیار پزشکانش قرار داده بود. 🔹 شریفی صابر یکی دیگر از پرستاران نیز بر این روحیه¬ی امام تأکید کرده و گفته است که امام بسیار مقید بودند که دستورات پزشکان را به دقت اجرا کنند. همانطور که امام مجتهد بودند و بر مقلدان واجب بود که از دستورات ایشان در امور دینی تبعیت کنند امام نیز خود را مقید می¬دانستند از دستورات پزشکان مانند یک مقلد تبعیت کنند. وی در مثالی عنوان می¬کند که وقتی به امام می¬گفتیم این دارو را باید رأس ساعت مشخصی بخورید امام دارو را دقیقا رأس ساعت و بدون لحظه¬ای جابه جایی مصرف می¬کردند. 🔹 همینگونه رفتارها را از آقا مجتبی تهرانی هم نقل کرده¬اند. دکتر مینو محرز که پزشک ایشان بوده می¬گوید که «هر چه می¬گفتیم قبول می¬کرد. من خیلی لذت می¬بردم از این که یک مریضی با وجود درد شدید، با منطق، با بیماری خود روبرو شود و تمام دردها را تحمل کند و قبول کند. ما اگر می¬خواستیم درمانی برای او بگذاریم یا اقدام خاصی کنیم، با ایشان که در میان می¬گذاشتیم، می¬گفت نظرتان چیست؟ آیا لازم است یا خیر؟ بعد که ما نظرمان را می¬گفتیم، او قبول می¬کرد. هم خودش و هم اطرافیان بسیار راحت می-گذاشتند که آدم برای مریض کاری انجام دهد. خیلی از اوقات اطرافیان بیمار و خود بیمار این قدر هیجان به خرج می¬دهند یا یک سری دخالت¬هایی می¬کنند، که باعث می¬شود کار ما را سنگین کند. اما ایشان خیر. هم خودش و هم اطرافیان بسیار آدم¬های منطقی بودند و خودش بسیار آدم قدردانی بود یعنی واقعاً ایشان به عنوان یک بیمار روی من تأثیر گذاشته بود» متن کامل گزارش: http://mobahesat.ir/22680 🔻🔻🔻 @mobahesat