⚡ پیام عبدالحمید برای عبدالحمید ✏حجت‌الاسلام دکتر محسن الویری 🔹 اخیرا یک قطعه فیلم شش دقیقه و چهار ثانیه‌ای به تاریخ جمعه 23 اسفند به صورت رسمی از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر شیخ الاسلام مولوی عبدالحمید در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است .در این عبارات که امیدوارم آن را پس از دو بار گوش دادن، امانت‌دارانه نقل کرده باشم، نوزده گزاره وجود دارد که جز دو گزاره هنجاری توصیه رجوع به الله و توبه کردن، دیگر گزاره‌های وصفی آن، زمینه‌ساز طرح پرسشهای زیادی است. 🔹 بخشی از گزاره‌های وصفی سخن آقای عبدالحمید را با آمار و اطلاعات رسمی و قابل اعتماد می‌توان ارزیابی کرد، مانند برخورداری جامعه المصطفی از بالاترین بودجه، و یا منشأ طلبه چینی داشتن شیوع کرونا در ایران که حتما نهادهای ذی‌ربط در این زمینه اطلاع‌رسانی خواهند کرد. ولی نقطه کانونی این بحث ایجاد ارتباط بین سه مقوله بی‌احترامی برخی گروههای مطرود در ایران به برخی از اصحاب پیامبر و گذر کردن ویروس کرونا از چند کشور و ورود آن به ایران از طریق جامعه المصطفی و انگیزه و قلمرو فعالیتهای جامعه المصطفی است. این سه‌ مقوله وقتی در پیوند با هم دیده شود، پرسشهایی نو برمی‌انگیزد: 🔸 دسته‌ای از این پرسشها به انبوه نمونه‌های نقض این پیوند برمی‌گردد. توجیه جناب شیخ‌الاسلام برای گسترش این بیماری در بیش از 140 کشور جهان چیست؟ با چه منطقی می‌توان گسترش این ویروس را در سرزمینهایی که حرمت صحابه در آنها پاس داشته می‌شود تبیین کرد؟ آیا همه کشورهای هدف این ویروس ویرانگر، نهادهایی مانند جامعه المصطفی دارند؟ و انبوهی از پرسشهایی از این دست. 🔸 دسته‌ای دیگر از پرسشها، ناظر به زمینه و زمانه بیان این سخنان است: در این شرایط که در کنار این همه دشواری بی‌نظیر در یک قرن اخیر، مردم نجیب کشورمان یک زیبایی ماندگار دیگر به نمایش گذاشته‌اند، این سخن چه اولویتی دارد؟ چه ضرورتی برای بیان آن در این شرایط وجود دارد؟ از نقد یک نهاد علمی که حقیر به دلیل تدریس طولانی در آن جا بسیار سخت می‌توانم با موضع‌گیری شما همراهی داشته باشم چگونه می‌توان دفاع کرد؟ اکنون زمانه همدلی است یا آسیب‌شناسی؟ اکنون که آشکار شدن واقعیت زندگی غربیها، بار دیگر بزرگی مردم ما و فرهنگ غنی ما را به رخ جهانیان کشیده است، از این سخن بوی ناهمدلی به مشام نمی‌رسد؟ و دهها پرسش از این دست. 🔹 اکنون اجازه میخواهم از یک عبدالحمید دیگر در تاریخ یاد کنم که دانشجویان و دانش‌آموختگان تاریخ تمدن اسلامی با او نیک آشنایند. عبدالحمید بن یحیی که به احتمال زیاد اصالت ایرانی داشت و کاتب مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی بود، او کاتب پرآوازه‌ای است که سخنانی نغز از او باقی مانده است. از جمله، این سخن (که در انساب الاشراف، ج 4، ص 164 آمده) از اوست: من كان منطقه اكثر من عقله كان منطقه عليه، و من كان عقله اكثر من منطقه كان منطقه له. هر که سخن گفتنش بیش از خردورزی‌اش باشد، سخن او به زیان او خواهد شد و هر که خردورزی‌اش بیش از سخن گفتنش باشد، سخن او به سود او خواهد شد. 🔸 مسعودی نیز (در مروج الذهب، ج 3، ص 249) خاطره‌ای زیبا از او نقل کرده است: گفته شده است که مروان آن هنگام که از پایان یافتن فرمانروایی خود اطمینان یافت به عبدالحمید گفت به این نیاز رسیده‌ام که تو به دشمنان من بپیوندی و تظاهر به خیانت به من کنی، شگفتی آنها از ادب تو و نیاز آنها به کتابت تو آنها را به خوش‌گمانی در باره تو وامی‌دارد، در این حالت، اگر توانستی در زنده بودن من به من سود رسان وگرنه از حفظ حرمت من پس از مرگم ناتوان نخواهی بود. عبدالحمید در پاسخ گفت: آن چه به من پیشنهاد کردی سودمندترین گزینه برای تو و زشت‌ترین گزینه برای من است، من راهی جز شکیبایی ندارم تا این که خداوند گشایشی ایجاد کند و یا با تو کشته شوم، و چنین گفت: وفاداری را پنهان دارم و نیرنگ آشکار کنم؟ ـ چه کسی برای من عذر و بهانه‌ای می‌آموزد که ظاهر آن مردم‌پسند باشد؟ 🔹 وجه شبه این داستان بایستگی پای‌بندی به وفای نهفته در دل است. عبدالحمید تاریخ به عبدالحمید سیستان ما یادآور می‌شود که شما که در دل به این مرز و بوم و آیین وفا دارید، به گونه‌ای سخن نگویید که دشمنان بر پایه ادب و علم شما به شما خوش‌گمان شوند. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر نیازمند همدلی هستیم. مشاهده متن کامل یادداشت: http://mobahesat.ir/22747 🔻🔻🔻 @mobahesat