⚡ نگاهی به اندیشه های مهدی نصیری
✏ نویسنده: حسن جلالالدینی
🔹 مهدی نصیری از فعالان فکری جریان های انقلابی، با معرفی عصر غیبت به عنوان عصر ضلالت سردرگمی وحیرت، با استناد به تعدادی از احادیث، امکان تحقق تمدن اسلامی در غیاب امام معصوم را منتفی میداند.
🔹 وی سردبیر سابق کیهان و فعال فرهنگی جبهه انقلابی با انتشار کتابی با عنوان عصر حیرت، با استناد به روایت غیرموثق وضعیف السند، در صدد اثبات این ادعاست که تمدن اسلامی در دوران غیبت به دلیل نبود امام معصوم و نپرداختن به موضوع سقیفه و سیطره مدرنیته منتقی است. نصیری در تبیین مدعای خود به روایاتی استناد میکند که پیشتر گروههای مخالف نظام مانند انجمن حجتیه با استناد آن، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را باطل اعلام میکردند.
🔹 نصیری در توضیح روایتی از پیامبر که در آن اشاره میشود که او ظهور میکند و زمین را از عدالت دادگری سرشار میکند، آن گونه که از انحراف وستم پر شده بود. ضمن اشاره به مملو بودن فساد در زمین، مینویسد: «اگر انقلاب اسلامی رخ میدهد و نظامی دینی مانند جمهوری اسلامی در ایران مستقر میشود، اولا در مقایسه تباهی و فساد جهانی، بخشی اندک محسوب میشود و ثانیا شاهد بسیاری از کاستیها، تباهیها و بیتعادلیها در درون همین نظام اسلامی و جامعه ایران هستیم که حاکی از فاصله عظیم وعمیق آن با یک جامعه و نظام تراز آرمان ها وارزش های دینی است».
🔹 مهدی نصیری علاوه بر غیبت امام معصوم، نوع نگاه به سقیفه را عامل محقق نشدن جامعه وتمدن تراز تشییع و دین می داند. او که زیرکانه و تلویحا اندیشه تقریبی نظام را مردود دانسته، به گفتمان انقلاب اسلامی میتازد که چرا استعمار ستیزی داشته است، اما سقیفهستیزی نداشته است. در واقع او خواستار اولویت دادن به مساله سقیفه بعد از استعمار ستیزی است وخروجی آن به جز تفرقه و جنگ های شعیه و سنی چه دستاوردی میتواند داشته باشد.
🔹 نگاه نصیری به مدرنیته، گرایش سلفیگری را در وی آشکار میکند. او مدرنیته را بدعتی بزرگ میداند که در برابر سنتهای دینی و درخلا، حاکمیت امام معصوم ایجاد شدهاست و سپس به آثار مدرنیته و جامعه ایران اشاره میکند و مصادیق آنرا خروج جامعه روستا محور به جامعه صنعتی و شهرنشین، استقرار آموزش پرورش به جای مکتبخانههای سنتی، استقرار نظام سیاسی مبتنی بر انتخابات، بیرون آمدن زنان از خانه و حضور در اجتماع بر خلاف سیره متشرعه،...میشمارد.
🔹 نصیری درباره انقلاب اسلامی نیز برخلاف نظریه مشهور، انقلاب اسلامی را نه اسلامی بلکه حرکتی ناشی از الگوگیری از نگاه چپ مارکسیستی می داند. نصیری خوب میداند که مرحوم امام رضوانالله از شارحین و استوانههای فلسفه اسلامی در حوزهای معاصر هستند اما بدون ذکر نام ایشان، ضمن حمله به جریان فلسفه در حوزههای علمیه، فلسفه اسلامی را بخاطر اشتراک با مدرنیته و باور به عقل خود بنیاد طرد میکند و غیر مستقیم فلاسفه اسلامی را به دلیل قائل شدن به نظریه پیشرفت خطی و تکامل که نافی ربوبیت است را ملحد میخواند.
🔸 پینوشت:
🔺 مهدی نصیری از فعالان فکری و فرهنگی حزبالله تلقی میشود او با سه دهه کار رسانهای وفعالیت مطبوعات نام خود را بر پیشیانی جریان انقلابی حک کرده است. سردبیر سابق روزنامه کیهان، نشریه صبح و سخنرانی در مجامع بسیج دانشجویی وگروههای موسوم به لباس شخصی را در کارنامه خود دارد. او بر تریبونی نشسته است که ارتفاع صدا و مطالبات او از صدای دلسوزترین افراد به اسلام در جامعه مانند ولی فقیه و مرجعیت، بلندتر بوده است. انگاره او نسبت تحولات اخیر جامعه ایران در قالب نقد مدرنیته به عنوان بدعت دینی، نگاهی است که در بخش هایی از مدیریت حوزه علمیه و موسسات حوزوی وجود دارد. تلاش برای بازگشت به جامعه سنتی از طریق ترویج طب اسلامی، تلاش های وافر برای تاسیس مکتبخانهها به سبک قدیم تحت عنوان محلات مسجد محور در قم و مشهد و رد صددرصدی نظام آموزشی کشور، بخشی از اشتراکاتی است که نصیری دربارهي آن مینویسد. جریانهایی که متاسفانه متکی به نهادهای نظام نیز هستند و به آن عمل میکنند.
🔺 گفتمانی که مهدی نصیری درکتاب عصر حیرت از آن رونمایی کردهاست قریب دو دهه است به صورت خزنده و آرام در مراکز مختلف رسوخ کرده است. تا جایی که تفکیک عناصر انقلابی با این جریان فکری به سختی صورت میگیرد. با این وصف اگر کار فکری ونظاممندی در کشور صورت نگیرد همواره شاهد بروز و ظهور جریانهای انحرافی با ورژن های جدید خواهیم بود.
🔸 در همین زمینه:
گفتوگوی تصویری مباحثات با مهدی نصیری و بررسی اندیشههای او
http://mobahesat.ir/22104
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/23099
🔻🔻🔻
@mobahesat