⚡ جامعهشناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت انتخاباتی روحانیت
✏ دکتر محمد شفیعیفر:
🔸 مطلب پیشرو، گفتاری است از دکتر محمد شفیعیفر استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با موضوع «جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت انتخاباتی روحانیت» ذیل موضوع «جامعهشناسی کنشگری روحانیت در انتخابات» که برای انتشار در اختیار مباحثات قرار گرفته است.
🔹 جریانهای التقاطی تا دهه شصت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حضور دارند و حتی در مجلس اول؛ اما از سال ۱۳۶۰ به بعد جریان فقاهتی تقریباً بهصورت کامل حاکمیت را به دست میگیرد و قانون اساسی نیز به دست اینها نوشته میشود؛ در مجلس خبرگان از ۷۳ نماینده، ۵۸ نفر روحانی بودند. آزادترین انتخابات بعد از انقلاب همین انتخابات خبرگان بود؛ نه شورای نگهبان بود، نه بررسی صلاحیت بود و نه محدودیتی جنسیتی داشت؛ بهگونهای که یک زن نیز در مجلس خبرگان قانون اساسی بود (منیره گرجی) و اتفاقاً کاندیدای همین جریان فقاهتی بود.
🔹 در دهه چهل و پنجاه اسلام التقاطی در مقابل اسلام فقاهتی قرار میگیرد که همگی بازتابی از شکاف سنت و تجدد هستند. این جدیترین شکافی است که در جامعه ما و دوران معاصر وجود داشته و بسیاری از تحولات را متأثر کرده است.
🔹 این جریان فقاهتی از دهه شصت به بعد و بلافاصله بعد از حاکمشدن، درون خودش دچار انشعاب میشود که این شکاف نیز بر اساس شکاف سنت و تجدد است. کاربست اسلام برای حل مشکلات اجتماعی باعث میشود قرائتها و برداشتهای مختلفی از اسلام در حاکمیت سیاسی پیدا کنیم. قبلاً اسلام در حاکمیت سیاسی نبود. علما، روحانیون و مراجع در جامعه نیازهای فردی را پاسخ میدادند و کنشگری آنها در این حد بود؛ نهایتاً در حکومت اعمال نفوذ میکردند. اما اکنون حکومت در اختیار خودشان است و باید نیازهای جامعه را پاسخ دهند؛ نه نیازهای فردی را. همین برداشتهای مختلف فقهی مبنای جناحبندی در جمهوری اسلامی شد.
🔹بنده معتقدم مبنای نظری جناحبندی، همین بحثهای فقهی است؛ نحوه کاربست اسلام برای حل مشکلات سیاسی و گرهگشایی مسائل حکومتی. همین مسأله باعث شکلگیری جناج چپ و راست شد؛ مبتنی بر فقه پویا و سنتی. البته این به معنای این نیست که یکی درست است و دیگری غلط؛ بلکه اینها دو طیف هستند که یک طرف طیف سنت است که هیچ چیز جدیدی را نمیپذیرد و طرف دیگر طیف مدرنیته است که معتقد است باید همه الزامات جدید را بپذیریم. خود جمهوری اسلامی که در هسته است، هم بهدنبال حفظ اصول و مبانی است و هم مقتضیات زمان را میبیند.
🔹 جایگاه روحانیت نیز همینجاست؛ یعنی از یکسو الزامات زمان را درک کنیم و از سوی دیگر اصول و مبانی خود را نیز داشته باشیم. از همین جاست که چالش برای ما درست شده است و همیشه وجود خواهد داشت؛ در دورههای مختلف و به اشکال گوناگون؛ دوران بازرگان: مکتبی و غیر مکتبی؛ دوران بنی صدر: لیبرال و خط امامی؛ دهه شصت: چپ و راست؛ دهه هفتاد: اصلاح طلب و اصولگرا و… همهی اینها ذیل شکاف سنت و تجدد شکل گرفتهاند. حتی اگر شرایط بهگونهای پیش رود که اکنون اصلاحطلبان از سیستم سیاسی حذف شوند، باز خود اصولگرایان در درون خودشان یک اصولگرا و یک اصلاحطلب درست خواهند کرد.
مشاهده متن کامل:
http://mobahesat.ir/23365
🔻🔻🔻
@mobahesat