⚡ به بهانهی پاسخ آیتالله فاضل لنکرانی به ادعاهای دکتر سروش
⭕ قم و روزهای گرم گفتوگو
🔸 در زمستان نه چندان سرد سال 99 قم دو مناظره در باب مباحث دینی شکل گرفت که بازتابهای نسبتاً گستردهای در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی داشت؛ مناظره غیر مستقیم و مکتوب دکتر عبدالکریم سروش با آیتالله ابوالقاسم علیدوست و مناظره مستقیم و حضوری استاد خسروپناه با آیتالله علوی بروجردی. این مباحثهها در تابستان سال 1400 هم ادامه یافت و آیتالله جواد فاضل لنکرانی؛ رییس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به پاسخ به برخی مدعاهای دکتر سروش پرداخت.
🔹 قدرت و دین
جرقه مناظره دکتر سروش و آیتالله علیدوست، سخنرانیهای پرحاشیه دکتر سروش با عنوان «دین و قدرت» بود که آیتالله علیدوست در مقالهای با عنوان «دین و حکمت» به نقد آن پرداخت. ادعاهای اصلی دکتر سروش که آیتالله علیدوست در نقدِ مکتوب خود سعی کرده به آن پاسخ بدهد بدین شرح است: «قرآن کتاب خوف و خشیت است. در قرآن خداوند ارباب عبوس است که همواره باید از عذاب و شکنجه او ترسید... دین یک قدرت است... این قدرت به ترساندن و ارعاب نیازمند است. پیامبر شخصی اقتدارگرا بود... میگفت مرتد را باید کشت...». آیتالله علیدوست تلاش کرد تا در سه محور به این ادعاها پاسخ دهد؛ در بخش اول به سروش انتقاد میکند که تمسک او به برخی روایات و نقلهای تاریخی، با سیره گذشته او در تناقض است؛ چرا که از نظر او روایات معتبر در میان روایات، چون انگشتری در تل زباله است! در بخش دوم سعی میکند نشان دهد که مفهوم قدرت در قرآن را باید در پرتو حکمت الهی فهم کرد. نهایتاً در بخش سوم بیسلیقگی سروش در مطرحکردن چنین مباحثی در شرایط فعلی خاورمیانه ـ و تاختوتاز جریانهای سلفیِ اسلامی ـ را مطرح میکند.
🔹 فقه و دین
سخنان عبدالکریم سروش معمولا جنجالبرانگیز بوده و امسال هم او سخنانی در نقد فقه و فقها بر زبان راند که با واکش یکی از فقهای میانسال حوزه قم مواجه شد.
آیتالله جواد فاضل لنکرانی در این نامه سرگشاده خطاب به سروش نوشته است:
«اینکه علم فقه را مانند سایر علوم بشری دانستهاند، خطایی آشکار است. زیرا در این علم، فقیه حق ندارد منابع فقه، مانند قرآن را تفسیر به رأی نماید، بلکه تفسیر وی باید بر اساس ضوابط مورد قبول و پذیرفتهشده باشد. نیز فقیه حق ندارد فتوایی بدون علم صادر نماید. همچنین فقیه باید براساس معیارها و ضوابط اجتهاد، از قبیل مبانی اصولی، قواعد فقهی، عقل و بنای عقلا و نیز اجماع فتوا دهد. با این اوصاف، چگونه میتوان علم فقه را مانند سایر علوم بشری که تشخیص شخصی افراد در آنها نقشی اساسی دارد، بدانیم؟! البته تا اندازه محدودی نقش انسانی و بشری در علم فقه مورد قبول است و وجود اختلاف در فتوا، خود شاهدی بر این امر است، امّا نکته مهم این است که اظهار نظرها باید در یک چهارچوب روشن و منضبط باشد، و همین امر، موجب افتراق علم فقه از سایر علوم است».
🔹 یکی از نکات مهم نامه آقای فاضل لنکرانی به دکتر سروش، این فراز است:
«علم فقه متصدّی ارائه برنامه جامع نیست تا اشکال شود غنای برنامهای ندارد. ما معتقدیم فقه با وجود اینکه به تنهایی برنامهای ندارد، اما با همین فقه و با بررسی دقیق موضوعات جدید و نیز با توجّه و بهرهمندی از علوم معتبر روز و نیز با کشف قواعد جدید فقهی، که هنوز در لابلای متون اصلی نهفته است و چه بسا با یافتن قواعد جدید اصولی، میتوان برنامهای برای اداره جامعه و بشر ارائه داد».
🔹 آقای فاضل در سالهای اخیر سخنان مشابهی درباره فقه نظام گفته بود که با واکنشهایی همراه شد. در فراز دیگری از نامه نیز آقای فاضل لنکرانی از آیه 54 سوره بقره که در باب حکم کشتن مرتدان گوسالهپرست بنیاسرائیل است، به سود حکم قتل مرتد استدلال شده تا به استناد جواز استصحاب شرایع سابقه به سروش بگوید حکم قتل مرتد، مستند قرآنی نیز دارد.
در این نامه، نقدهای سروش به فقه و فقها «معجونی از بیاطلاعی، مغالطه و کینه» دانسته شده است. این واکنش آقای فاضل را میتوان تبیین دوباره و مکرر نسبت میان فقه و دین دانست؛ نسبتی که از سوی نواندیشان مورد چالش و پرسش قرار داشته است.
🔹 مشاهده متن کامل گزارش:
https://mobahesat.ir/23454
🔻🔻🔻
@mobahesat