⚡ تأملی در نسبتِ «واکسنهراسان» با «علامۀ طهرانی»
🖋سید محمدحسین دعائی
طلبه حوزه علمیه مشهد مقدس
🔹 از همان اوائل ظهور بیماریِ «کرونا» در «جامعۀ ایران» تا به امروز، برخی از خواص متعلق به جبهۀ ایمان ـ مثل: عالمان و مبلغان دینی، فعالان میدان طب و دیگر کنشگران عرصۀ عمومی ـ موضعی مخالف با موضع نهادهای حاکمیتی اتخاذ کرده و در موارد متعددی مثلِ «پروتکلهای درمانی» و «محدودیتهای اجتماعی»، بر این اختلاف اصرار ورزیدهاند. البته روشن است که نمی توان همۀ این مخالفخوانیها را در یک دسته جای داد و همۀ آنها مشمول یک حکم دانست. بلکه باید با توجه به متغیرهایی همچون «نیت، رویکرد، روش، هدف، استدلال، مخاطب و خروجی»، به دستهبندی آنها و مدح یا ذمشان پرداخت. اما آنچه در این نوشتار مد نظر بوده و با ضرس قاطع میتوان از زشتی و ضرر آن سخن گفت، آن دسته از مخالفخوانیهایی است که خواسته یا نخواسته، در مقابل نظرات و اقداماتِ «حاکم جامعۀ اسلامی» و «ولی فقیه جامع الشرائط» شکل گرفته است.
🔹 اما باز هم برخی از خواص و عوام اهل حق، به مخالفت برخاسته و با عناوین مختلف، زیر بار واکسیناسیون نمیروند؛ همان واقعیت تلخی که با لحاظ آن، از این جماعت، در نوشتار حاضر، با عنوانِ «واکسنهراسان» یاد شده است.و البته کار به همین جا ختم نمیشود؛ بلکه برخی از همین افراد، برای توجیه مخالفت خود، به شبیهانگاری و یکسانپنداریِ «واکسنهراسی» و «مخالفت علامۀ طهرانی با طرح کاهش جمعیت» پرداخته و میکوشند تا از این طریق، زمینۀ قبول حرف خود را فراهم آورند. مثلا یکی از فعالان فضای مجازی، در کنار تصویری از «علامۀ طهرانی» و عکس جلد کتابِ «کاهش جمعیت، ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین» توییت میزند:«سالها پیش مخالفتها با کنترل جمعیت را با عباراتی همچون ضدنظام، ضدولایت و ضدعلمِمدرن، سرکوبِ رسانهای کردند و بعد از سیسال مشخص شد که اتفاقا همانها دلسوز نظام، حامی ولایت و عالم واقعی بودهاند. لکن طوری نشود که سالها بعد کروناهراسی هم عبرت تاریخ شود.»
🔹 اگر کنش اجتماعیِ «علامۀ طهرانی» در ماجرای «کاهش جمعیت» کنش درستی بوده است ـ که بوده است ـ و اگر این افراد، کنش مذکور را کنش درستی دانسته و به حقانیت و اصالت آن اذعان دارند ـ که دارند ـ میتوان از دریچۀ همین تشبیه و با تمرکز بر همین مقایسه، به ارزیابی و عیارسنجی عملکرد آنان در ماجرای «کرونا» پرداخت و به شاخصی برای تصمیمگیری و اقدام در موارد مشابه رسید.
🔹 بهراستی «علامۀ طهرانی»، پس از آنکه به استعماریبودن و ضداسلامیبودنِ «طرح کاهش جمعیت» پی بردند، با چه پیشفرضها و طبق چه مقدماتی، یکه و تنها به مخالفت علنی و عملی با این طرح پرداختند، کتابِ «کاهش جمعیت، ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین» را نوشتند و همۀ سختیها و تلخیهای این اقدام عمومی را به جان خریدند؟ نکتۀ کلیدی و البته مغفول در پاسخ این سؤال، چیزی نیست جز: «احراز نظر ولی فقیه».
🔹 بر همین اساس میتوان به این نتیجه رسید که: عملکردِ «برخی از خواص و عوام اهل حق» در ماجرای «کرونا» ـ از جمله عملکردِ «واکسنهراسان» ـ هیچ نسبتی با عملکردِ «علامۀ طهرانی» در ماجرای «کاهش جمعیت» ندارد؛ زیرا:
🔸 اولا، بسیاری از مخالفتهای صورتگرفته در ماجرای «کرونا»، برخاسته از یک نگاه تخصصی نبوده و اساسا صلاحیت برای ابراز علنی و عمومی ندارند.
🔸 و ثانیا، رهبر معظم انقلاب در بسیاری از مسائل مربوط به «کرونا» ـ از جمله در مسئلۀ استفاده از «ماسک» و «واکسن» یا در رابطه با محدودیتهای تعیینشده برای فعالیتهای مذهبی مثل «عزاداری» و «پیادهروی اربعین» ـ بارها نظر خود را بهصراحت اعلام کرده و از عموم مردم خواستهاند که در این حوزه با مسئولان امر همکاری کنند.
🔹 بنابراین دیگر نمیتوان با استناد به عملکردِ «علامۀ طهرانی» در ماجرای «کاهش جمعیت»، به مخالفت با این موارد و توجیه این مخالفت پرداخت. زیرا این استناد، نه تنها کمکی به توجیه مسئله نخواهد کرد، بلکه حماسۀ علمی و فرهنگیِ «علامۀ طهرانی» را هم زیر سؤال خواهد برد؛ همان حماسهای که بر این مبنا استوار بود: «در تصمیمگیریها و موارد تقاطعِ انظار، انسان باید تابع [حکومت اسلامی و ولی فقیه] باشد؛ عملاً اگر تخلّف کند، مجرم است و گناهکار.»
🔸 مشاهده متن کامل مقاله:
https://mobahesat.ir/23501
🔻🔻🔻
@mobahesat