⚡ حسین مهدیزاده و تدریس انتقادی کتاب «پسااسلامیزم» میلاد دخانچی
✏ محمد لیاقت
🔹 با آقای مهدیزاده در یک مدرسه مشغول تدریس بودیم؛ من ادبیات عرب و ایشان کلام و عقاید.
کلاس ادبیاتم مقارن با کلاس او بود.
گاهی در سکوت بچه های کلاسم برای تامل در پرسش کلاسی، صداهایی از کلاس آقای مهدیزاده به گوش میرسید. پیدا بود که سطح نشاط و فعالیت بچهها در کلاس بالاست.
🔹 اتفاقا چند بار شنوای تمجید بچهها از روش تدریس مهدیزاده بودم.
برای منی که از بیرون نظارهگر بودم، گویی روش تدریسی که در این کلاس اتخاذ شده بود، بیش از حتی یک دیالوگ فعال بود چه برسد به مونولوگ کم فایدهی یک طرفه. آنطور که بچههای کلاس نقل میکردند کار استاد در کلاس طرح جدی مسائل_شبهات و وظیفهی بچهها حل آنهاست؛ در واقع اصل فرآیند شکلگیری دانش بر عهدهی خود بچههاست و استاد نقش ناظر و مدیر را دارد.
🔹 هرچند حسین مهدیزاده متعلق به سنت فکری است که شخصا آن را در برخی از بنیادهای نظری معرفت و همچنین بخشی از پازل معرفت عام دینی مورد نقد میدانم، امّا آنچه که لازم است مورد تمجید و توجه قرار بگیرد، اقدام عالمانه و مترقیانهی او در این روزهاست؛ اقدامی که از نظرگاه من در راستای ترویج و توسعهی فرهنگ ناب علمی قابل تحلیل و تعریف است.
🔹 من به عنوان فردی که مدتهاست دغدغهی فرهنگیِ ارتقاء بسترهای نرم پیشرفت(ترقی و تعالی)در فضای فرهیختگانی ایران را در سر میپرورانم، شاید بیش از هر کسی باید تلاش کنم تا اهمیت این فعالیت را بدانم و آن را به فعالین این حوزه گوشزد کنم.
🔹 او مشغول تدریس انتقادی کتاب پسااسلامیزم، نوشته ی دکتر میلاد دخانجی است. فارغ از اصل اشکالات و چالش های مربوط به ایده و پروژهی این کتاب و جریان فکری که به زعم حقیر، در بستر ناکارآمدی های وضعیت فعلی حکمرانی در ایران، پروپاگاندای سمی رسانه ای علیه جامعهی ایران و البته جذابیت فرمی این جریان از ایده تا صاحب ایده، در بین جوانان در حال توسعه و شکلگیری است، آنچه که امیدبخش و نویدآفرین است، نوع تعامل فرهنگی جناب مهدیزاده به عنوان یک فاضل حوزوی، نسبت به این جریان است.
🔹 این فعالیت مهدیزاده به مثابهی یک پیشران فرهنگی در عرصهی برقراری دیالوگ بین حوزه و افکار رقیبش است؛ حوزهای که روزگار مدیدی با خاستگاه کاملا دینی، سردمدار تعامل و گفتگوی علمی با سایر تفکرات و جریانات بوده است. برای منی که از بیرون این اقدام حسین عزیز را مورد تحلیل قرار میدهم، به روشنی عیان است که در وضعیت نابسمان فرهنگی نقد و نظر در جامعه فرهیختگانی در ایران، این تلاش، عمق استراتژیک صدور معارف اسلامی و انقلاب فرهنگی را چندین پله ارتقاء خواهد داد.
🔹 تصور کنید که اگر تنها درصدی از ظرفیت فلسفهی اسلامی با این رویکرد با مخالفین یا رقبای آن، به اشتراک گذاشته میشد، چه پیشرفتی در توسعهی عرضی اولا و ثانیا به انضمام و امتداد عملی_طولی آن (همچون فلسفهی غرب)، صورت میگرفت!
مشاهده متن کامل یادداشت:
https://mobahesat.ir/23517
🔻🔻🔻
@mobahesat