#داستان_کوتاه:
✨روزی ابراهیم ادهم غلامی خرید..از او پرسید:ای غلام نام تو چیست ؟
_ گفت:غلام در برابر ارباب نام و نشانی ندارد.
_پرسید:ای غلام چه کاری بلدی ؟
_گفت:غلام دربرابر ارباب هیچ کاره است،هرکار که ارباب بگوید انجام میدهد.
_پرسید:ای غلام چه میخوری؟
_گفت:غلام هرچه ارباب کرم کند میخورد و شکر بجای میآورد .
_پرسید:ای غلام کجا می خوابی؟
_گفت:هرجاکه ارباب اجازه دهد غلام می خوابد.
🌟ابراهیم ادهم گفت:
اگر بندگی این است که تو میگویی،پس تو اربابی و من بنده...زیراکه من هنوز شرط بندگی را نیاموخته ام..
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂