🔴 از بی ادبان هم میتوان درس گرفت لقمان را گفتند که ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان! پرسیدند: چگونه؟ گف: هرکاری که آنان میکردند من خلافش را عمل میکردم.. بله، میتوان رسم حکومتداری را از طاغوتیان و قارونیان و فرعونیان آموخت. هر آنچه که طاغوت انجام میداد باید ترک شود؛ هر رفتاری که قارون به آن افتخار میکرد باید ترک گردد؛ هر ظلمی فرعون میکرد باید از آن دوری کرد؛ از کاخ های سبز اموی و کاخ سازی معاویه صفتانه عبور کرد و از عیاشی و زن بارگی و لهو و لعب یزیدانه، گذشت. سربسته میگویم، هر آن کاری را که محمدرضاشاه و وزرا و نخست وزیرش انجام میدادند، اینجا خلافش باید بشود. کسی ملانقطه ای نشود. منظور کارها و سیاست های بد و ظالمانه است نه احیاناً ذره خدماتی که هر پادشاهی باید به سرزمینش ارائه کند. اگر چنانچه دادگاه طاغوت، دستگاه امنیتی و اطلاعاتی طاغوت به نخبگان و مردم عادی رحم نمی کردند اما در نظام اسلامی باید خلافش باشد و رحم به مردم اولویت همه کارها باشد. اگر مأموران طاغوت به دلهای مردم هراس می انداختند و مادران را میترساندند که مبادا جوانش را از او بگیرند اما در نظام اسلامی، مأمور نظام باید مایه آرامش و دلگرمی ملت باشد. اگر ساواک معلم را در انظار دانش آموزان و جلوی چشم آنان به زور از مدرسه می ربود اما در نظام اسلامی معلم اگر مجرم باشد باید محترمانه او را خواست. حتی جلب و دستگیری اش نباید در مدرسه و در برابر چشمان دانش آموزان باشد. اگر نظام شاهنشاهی دچار فساد سیستمی بود، وزرا و درباریان با پول و رشوه ولابی وزیر می شدند، نمایندگان مجلس ملی با لابی و پول از خوانین رأی می گرفتند، نخست وزیر جرأت نداشت در برابر بیگانگان مقاومت کند و سراپا، غلام حلقه به گوش سفارت های خارجی بود اما در نظام اسلامی باید فساد سیستمی را ریشه کن کرد، وزیر و وکیل و نماینده باید بر حسب تقوا و تخصص و شایستگی بر صندلی مدیریت بنشیند و رئیس جمهور و وزیر خارجه می بایست در برابر دشمنان غدار، محکم و قاطع بایستند و حق و حقوق ملت را از حلقوم دشمن در بیاورند. اگر چنین نشد، اگر نتوانستیم رفتارهای شاهنشاهی را تغییر دهیم، اگر رسم و رسومات پلید را از بین نبردیم، اگر به معلم و استاد و نخبه علمی ظلم کردیم، بدانیم که ادب از بی ادبان یاد نگرفتیم بلکه شبیه او شدیم! اشرف معلمان عالم که مُلک و مَلِک از او درس باید بگیرند، رسول اعظم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) است که فرمود: إنّی بُعِثتُ لاتمم مکارم الاخلاق. همانا برای تکمیل اخلاق مبعوث شدم. معلم اخلاق ما آن حبیب خداست که همواره بین مردم بود؛ اهل تبعیض نبود اما فقرا و مظلومین را بسیار بیشتر دوست میداشت. روی سفره در کنار فقرا و بردگان روی کُنده دوزانو می نشست و غذا می خورد، در دسترس همگان بود، کم می خوابید و کم غذا می خورد، به دشمنان خود اهانت نمی کرد و با اسیر با مهربانی سخن می گفت، با کودکان بازی می کرد و به پیران احترام می گذاشت. حتی نسبت به حیوانات و درختان و محیط اطرافش مهربان و رئوف بود و نمی گذاشت مردم درختان را سر ببرند و برای قطع هر درخت، کفاره و جریمه تعیین کرد. کاش عید مبعث را بعنوان روز معلم نامگذاری می کردیم تا در همه جهان اسلام، روی مقام و منزلت معلم کار شود. فقط بازگشت به سنت رسول خدا (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، می تواند رفتارهای طاغوتی، فرعونی، قارونی، ساواکی، رضاخانی و ... را از دلهای ما بزداید. معلمانی که بناست ادب زیستن و زندگی را به فرزندان این ملت آموزش دهند خود باید طاغوت درون خود را شکسته و کینه و نفرت از تمام رفتارهای طاغوتی را در بچه ها بکارند. همانا اسلام دو حرف بیشتر نیست: «لا تُظلمون و لاتَظلمون - نه ظلم کنید و نه ظلم بپذیرید». همین دو کلمه را به بچه ها یاد دهیم کلاهمان را بندازیم بالا و یاالله... امروز اما معلم رنجور و نگران است؛ ای نظام، ای دولت، ای قضا، ای مجلس؛ برای فروپاشی اجتماعی، همین نارضایتی معلم کافی است. برای حفظ جامعه بشتابید به سمت و سوی معلم... معلمان عزیز روزتان مبارک : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3