🔴 تفکیک قوا یا یکپارچگی مدیریت؟ 🔹«شارل دو مُنتسكیو» اندیشمند و نظریه پرداز فرانسوی قرن هجدهم میلادی است كه نظریه تفکیک قوای وی در علوم سیاسی و نظامات سیاسی تحول آفرید. وی معتقد بود ساختار هر نظام سیاسی می بایست از سه قوه مجریه(اجرایی)، مقننه(قانون گذاری) و قضائیه تشکیل شود و وظایف و اختیارات هر کدام مجزا و مستقل باشد. 🔸منتسکیو در کتاب «روح القوانین» خود هدف از این تفکیک قوا را جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت و رسیدن به آزادی دانست. وی معتقد بود چنانچه قدرت متمرکز دست یک شخص یا یک مجموعه قرار بگیرد آزادی افراد محدود خواهد شد ولی چنانچه قدرت بین مجموعه های مختلف به شکل منظم و قاعده مند تقسیم شود دیگر آزادی افراد محدود نخواهد شد. 🔹نظریه منتسکیو بر نظامات سیاسی غرب و قانون اساسی کشورهای مختلف تأثیر گذاشت و امروز کمتر کشوری را شاهدیم که بر مبنای نظریه منتسکیو عمل نکرده باشد. حتی حکومت های پادشاهی و استبدادی سعی می کنند ساختار اجرایی، قانون گذاری و قضا را از هم تفکیک کنند. نظریه منستکیو به شکل افراطی در همه حوزه ها امتداد پیدا کرد و به نام تخصص گرایی معنا پیدا کرد. قدرت اجرایی به وزارتخانه های اقتصاد، انرژی، بهداشت، عمران، رفاه، تعاون، صنعت، کشاورزی، اطلاعات و ... تقسیم شد و از دل تفکیک قوا، بوروکراسی متولد شد. 🔸اگرچه در نگاه اولیه تفکیک قوا و تخصص گرایی شاید منطقی باشد اما رصد تبعات این تفکیک ها و تخصص گرایی محض نشان می دهد مدل تفکیک قوا پاسخگوی حل مسائل و مشکلات کشورها نبوده و نیازمند بازنگری جدی است. 🔹واقعیت این است که تفکیک قوا و تخصصی گرایی افراطی مانع جدی بر سر راه «یکپارچگی مدیریت» است. سیستم سعی کرده با «اصل هماهنگی بین قوا»، مشکل یکپارچگی مدیریت را حل کند اما امروز کاملاً روشن است که این مشکل عمیق بجا مانده است. امروز بوروکراسی بلای جان نظامات سیاسی شده است. 🔸امروز بوروکراسی در جمهوری اسلامی به شدت ریشه دوانده؛ مدیریت شهری از حالت یکپارچگی درآمده و هر شهر هزار صاحب دارد. فرماندار، شهردار، اداره اطلاعات، دادگستری و دادستان، سپاه و نیروی انتظامی هر کدام اختیارات و وظایفی دارند که در خیلی از اوقات «تزاحم وظیفه» ایجاد می شود. 🔹در برخی کشورها سعی شده که بین تفکیک قوا و یکپارچگی مدیریت جمع کنند. بطور مثال در شهرهای آمریکا شهردار فصل الخطاب و جمع کننده است و همه تصمیمات مدیریت شهری به شهردار ختم می شود. 🔸مجلس بعدی می بایست این مسئله را در دستور کار خود قرار دهد. «اصلاح سیستم» یک اولویت اساسی است. حذف قوانین دست و پاگیر، متوقف کردن سیستم سازی و ساختارسازی و تخصصی گرایی محض و ادغام ساختارهای موازی جزو مهم ترین کارهاست. می توان امروز مشکل یکپارچگی مدیریت را در سطح کلان کشور و در بحران ها نیز مشاهده کرد در حالیکه یکپارچگی مدیریت خودش را در حل بحران ها نشان می دهد. در بحران ها باید اکثریت مطلق تصمیمات و اقدامات متمرکز شده و یکپارچه سازی شود. 🔹بطور مثال سیل می آید و هر سیستم و دستگاه برای خودش کار می کند. هرچند ستاد مدیریت بحران هم تشکیل می شود اما عملاً کارها یکپارچه نمی شود. دستگاه های کشوری، اطلاع دقیقی از وضعیت ها ندارند چون سامانه جمع آوری اطلاعات بحران یکسان و متمرکز نیست؛ مدیریت بحران شخصاً در یک منطقه حاضر می شود و از مابقی مناطق اطلاع دقیقی ندارد؛ وضعیت بصورت یکپارچه مانیتورینگ نیست! به این ها اضافه کنید ظرفیت ها و جمعیت های مردمی که بدون اطلاع از وضعیت کل مناطق، هر جمعیتی برای خودش هدفی را در نظر می گیرد و عمل می کند. 🔸نه فقط در سیل که در زلزله یا در همین مسئله این عدم یکپارچگی خود را نشان می دهد؛ بهمین دلیل وقتی وضعیت به این نقطه می رسد همه می گویند سیستم بیمار است؛ سیستم معیوب است و سیستم ناکارآمد است. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3