🔺علی(ع) در حکومتش درس پاسخ‌گویی می‌دهد بارها شنیده‌ایم که حضرت آن سالهای آخر در مسجد حاضر می‌شد و در جمع مردم میفرمود"سلونی قَبلَ اَن تفقِدونی"بپرسید از من پیش از اینکه مرا از دست بدهید. تفسیرش هم میکنیم که ایشان بگفته پیامبر که فرمودند انا مدینه العلم و علی بابها جایگاهی از علم داشتند که با شهادت‌شان ابوابی از علم را با خود خواهند برد. تصویری که گرچه بخشی از واقعیت است لکن از آنجایی که صرفا با عینک علمی نگاه شده است گویی سیاست زدایی شده و بوی قرائت اسلام غیر سیاسی انجمن حجتیه را می‌دهد لذا فاصله زیادی دارد با یک قرائت انقلابی راهگشای امروز اما در تصویر ما امیرالمومنین خلیفه جامعه اسلامی و عالی‌ترین مقام حکومت است و در چنین حالتی داوطلبانه در میان نخبگان و مردم حاضر شده، خود را در مقام پاسخ‌گویی قرار میدهد می‌گوید بپرسید در مورد هر آن چه ابهام دارید حال ممکن است بگویند که صدر و ذیل روایت فضای علمی عقیدتی را نشان میدهد و مردم هم ظاهرا فهمشان همین بوده، بالطبع سوالات تنها میتواند در این حوزه باشد لکن دقت شود که کاملا محتمل است که حتی در چنین جلسه‌ای، ذهنی پرسشگر، بجای سوال از کلام اسلامی از ممشای امام بپرسد لذا امام علاوه بر آن جنبه علمی، آماده شده تا بپرسند در هر موردی! در مورد ثروتش قبل از حکومت و امروز، درباره خانواده‌، مشاغل فرزندانش، عملکردش در فقرزدایی، در بها دادن به نخبگانی که روابط حزبی و جناحی فرصت رشد و خدمت را از آنها گرفته، در مورد سیاستهای مالی و اقتصادی، در مورد نوع برخوردش با متخلفین و مفسدین، در مورد علل جنگهایش، در مورد روابط خارجی و خلاصه هر چیزی اعم از اینکه در حوزه حکمرانیش باشد یا نه.. بپرسید تا شفاف و صریح جواب بدهد. اما قسمت جالب ماجرا اینجاست درس پاسخ گویی 👇🏼 در همین لحظه مرد عربی که ظاهری شبیه به یهودیان داشت بلند میشود و اینگونه به حضرت جسارت میکند"ایها المدَّعی ما لا یعلم و المقلد ما لا یفهم انا سائل فاجب" ای مدعی جاهلی که نفهمیده حرف میزنی من سوالی دارم که اگر راست می‌گویی جوابم بده.(جسارت و بی‌ادبی فرد را دقت بفرمایید!) تا اینگونه حرف زد رگ غیرت عده‌ای متورم شد که ای فلان و بهمان تو چطور جرات میکنی اینگونه حرف بزنی.... خلاصه خواستند درس عبرتی بدهند که تا عمر دارد یادش نرود که حد خودش را نگه داره.. ناگهان! حضرت جمله‌ای میگویند که نشانگر عمق حکمرانی اسلامی و اخلاق سیاسی اجتماعی ایشان است. حضرت (بعنوان حاکم/الگو/مربی) تشری می‌زنند که بنشینید سر جایتان! اِنَّ طَّیشَ لا یَقومُ بِهِ حُجَجُ اللهِ و لا تظهرُ به براهینُ الله! با خشونت، عصبانیت و غضب نمیشود دین خدا را قائم کرد، با این شیوه برهان خدا ظاهر نمیشود. بعد رو کرد به آن مرد و را نشان داد ای مرد "اسئل بکل لسانک و ما فی جوانحک" یعنی هر طور می‌خواهی سوالت را بپرس، با نیش با کنایه با تمسخر، تحقیر، بی‌ادبی، بی‌جنبگی خلاصه هر طور میخواهی بپرس و هر چی توی دلت داری بگو، که اگر نگویی ناراحت می‌شوم! بعد مرد شروع کرد پرسیدن و حضرت هم جواب دادن و اینقدر سوال و جواب شد تا ناگهان آن شخص گفت:اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله. و اینگونه پاسخگویی مناسب علی (ع) میتواند تهدید ظاهری را به فرصت واقعی برای جریان حق تبدیل کند. هنوز علیِ کوفه را روایت نکرده‌ایم! ✍🏻 سحرگاه ١٧ رمضان ١۴۴۵ ٩ فروردین ١۴٠٣ پ.ن. این بیان سلونی بیشتر بخاطر بیش از ٧٠ الی ٨٠ پرسش‌ و پاسخ ‌های اعتقادیی که بین علی(ع) و پایمنبریها و عموم مردم نقل شده است مشهور است که در این نوشته توسعه داده شده است لکن کسانی که قصد مطالعه بیشتر دارند علی (ع) در این زمینه، کلمات صریحی هم دارد مثل: لا تَكُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ ، أو مَشورَةٍ بِعَدلٍ ؛ فإنّي لَستُ في نَفسِي بِفَوقِ أن اُخطِئَ ، و لا آمَنُ ذلكَ مِن فِعلي ، إلاّ أن يَكفِيَ اللّه ُ مِن نَفسِي ما هُو أملَكُ بهِ مِنّي .(نهج البلاغة : الخطبة 216) یا مثل نمونه نامه ۱۹ و...که در فرصتی دیگر اگر عمری بود آنها را نیز بیان خواهم کرد ________________ 📚@reza_afshar