🔒 نقش بدعت «اجماع» علیه آگاهی، کنش‌گری و مردم سالاری! در همین انتخابات به وضوح از ابتدا می‌شد سردی جریان فعال و کنشکر مردمی را به خاطر «بلاتکلیفی» ناشی از بدعت اجماع دید! خیلی ها با این حجت که هنوز نمی‌دانیم باید برای چه کسی کار کنیم برای هیچ کس کار جدی نکردند و خب‌ طبعا از این «بی تحرکی» نمی شود نتیجه ای جز انتخابات سرد و مشارکت حداقلی گرفت! همه منتظر بودند تا یک عده «باصطلاح عقلای‌ قوم» در تهران برای آنها تصمیم بگیرند! آقایانی که همواره با مدل حداقلی و تنازل گرای «لولوسازی» کار سیاسی کرده اند با دامن زدن به مسأله اجماع، عملا هم شور و حال انتخاباتی را کشته اند و هم بدنه دلسوز کشور را دچار ابهام و ترس و تردید و نگاه حداقلی کرده اند. راه حلی جز ایجاد جریان انقلابی «سیاسی» از نسل جوان نیست. جریان کنونی عرصه سیاست هنوز در دستان جریانات سنتی است که با مبانی انقلاب در انتخابات حاضر نمی‌شود و دایما با تفکرات ضد آگاهی و ضدمشارکتی «صالح مقبول» و «اجماع» و.. شعور و تحرک مردم را به محاق می‌برد. اساسا انتخاباتی رشد آور است که سلایق مختلف و حتی شبیه به هم در آن دیده شود و درباره تفاوت های کاندیداها و ایده های آنان بحث های جدی شکل بگیرد ولی با طراحی صحنه توسط پدرخوانده های اصولگرایی، عمده بحث مردم به اینکه چه کسی می‌ماند و چه کسی از کدام کاندیدا حمایت کرد، رفت! اجماع فقط در لحظات آخر و آن هم اگر مطمین باشیم طرف مقابل مضر، یک صدا و یک سبد شده و حتما رای می‌آورد از باب «دفع ضرر» معتبر است والا «انتخابات رقابتی پرشور» طبیعتاً به دور دوم کشیده می‌شود و نهایتا هم «میزان رای ملت است» اگر باوری به این امر، وجود داشته باشد! آیا در آینده شاهد جریان جدید سیاسی که حقیقتا انتخابات را محمل‌ رشد مردم بداند خواهیم بود یا نسل جوان سیاست هم از روی دست گذشتگان و با همان مبانی غلط کار خواهد کرد؟! 📍 @komeilialireza