اهل کاشانم روزگارم بد نیست ... اهل كاشانم. روزگارم بد نیست. تكه‌نانی دارم، خرده‌هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم، بهتر از برگ درخت دوستانی، بهتر از آب روان. و خدایی كه در این نزدیكی است: لای این شب بوها ، پای آن كاج بلند. روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه. من مسلمانم . قبله ام یك گل سرخ . جانمازم چشمه ، مهرم نور . دشت سجاده ی من . من وضو با تپش پنجره ها می گیرم. در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف. سنگ از پشت نمازم پیداست: همه ذرات نمازم متبلور شده است. من نمازم را وقتی می خوانم كه اذانش را باد، گفته باشد سرگلدسته سرو. من نمازم را، پی « تكبیرة‌الاحرام » علف می خوانم، پی « قد قامت » موج. كعبه ام بر لب آب كعبه ام زیر اقاقی هاست . كعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهربه شهر. «حجر الاسود» من روشنی باغچه است. www.modiryar.com @modiryar