غرغروها به بهشت نمی روند ✅ پذیرش اصل «وجود محدودیت‌ها» و آمادگی برای پذیرش آن ‌ها، یعنی آمادگی برای . این یک واقعیت مهم است که درک و عمل به آن اثرات فراوانی بر افزایش سطح مطلوبیت زندگی انسان دارد. دنیایی که ما در آن قرار داریم مالامال از محدودیت ها، کاستی ها، مشکلات، دردها، رنج ها، غم ها، بیماری ها و مصائب است. اگر آدمی بخواهد در برابر هر یک از این موارد خود را ببازد، غرولند کند، رفتار نامناسب از خود نشان دهد در سن پیری یکباره به خود می آید و می بیند هیچ لذتی از عمرش نبرده است در حالی که با وجود همه ی مواردی که ذکر شد زندگی کردن و نعمتِ حیات خود می تواند مواهب و شیرینی های زیادی به همراه داشته باشد. ✅ فقط کافی است که همواره در خاطر داشته باشیم که خلق نشده ایم گذران عمر کنیم، همه چیز وفق مراد ما باشد، آب در دلمان تکان نخورد. بلکه زندگی به تعبیری تلاش برای دستیابی به سطحی از پیشرفت مادی و معنوی است که حصول آن مستلزم مقابله و مبارزه با مشکلات فراوانی است. پس نباید برای هر کم و کاستی صدای فغان و ناله ی ما بلند شود و به زمین و زمان بد و بیراه بگوییم. ما آمده ایم هنرمندانه لحظه لحظه ی عمر خویش را قدر بدانیم و زمان را به نفع نیکی ها و مهربانی ها آراسته کنیم، برای خویشتن و جهانی که خلق شده ایم و سایر مخلوقات به سهم خود «ارزش_آفرینی کنیم و به خود و خلق خدا خیر برسانیم. ✅ بیشتر آن هایی که مکرر غر می زنند، با طعنه و کنایه صحبت می کنند و از زمین و زمان شکایت دارند به غلط می پندارند که سختی و رنج فقط برای آن هاست و دیگرانی که لبخندی به لب دارند حتماً هیچ سختی و کمبودی ندارند و بدین گونه «باطن» زندگی خویش را با «ظاهر» دیگران مقایسه و همواره و خسران می کنند. صرف ابراز ناخشنودی کردن سبب ایجاد حس منفی و کاهش امید و انگیزه انسان می شود حالا وقتی این مورد با عدم تلاش برای تغییر وضعیت نامطلوب همراه می شود دیگر از حس و حال آدمی چیزی باقی نمی ماند و زندگی در دنیای بی رنگ و بی حال لذتی نخواهد داشت. پس: ▪گام اول: «پذیرش» است که بدانیم این چالش ها طبیعت زندگی دنیایی است. ▪گام دوم: «تسلیم شدن» در برابر رضای الهی است. البته قاعدتاً باید به زیبایی تسلیم امر خدا شویم نه با اکراه و نارضایتی. ✅ وقتی انسان تمام هم و غم خویش را به کار گرفت اوضاع را به نحو دیگری سامان دهد و توفیقی حاصل نشد باید در برابر آنچه قسمت اوست هر چند هم که تلخ باشد تسلیم خواست خداوند شود. به صورتی که اولاً امید خویش را برای طی کردن مسیری جدید برای موفقیت از دست ندهد و ثانیاً این پذیرش بدون غر زدن و نق زدن باشد. نقطه مقابل تسلیم شدن «جزع کردن» است. اگر تسلیمِ محدودیت‌های به‌جا نشویم جزع می‌کنیم. یعنی دست و پا زدن بیهوده در مقابل محدودیت‌هایی که دیگر کاری از تو نمی‌آید. وقتی نتوانستی کاری انجام دهی، دیگر نباید بیخودی دست و پا بزنی. ✅ در روایات آمده است وقتی (ع) داشتند فرزند خود را به خاک می‌سپردند، نجوای زیبایی با خداوند متعال داشتند. حضرت عرضه داشتند: «ای خدایی که فرزندان ما را از ما می‌گیری ولی محبت ما به تو زیادتر می‌شود؛ سُبْحَانَ مَنْ یَقْتُلُ أَوْلَادَنَا وَ لَا نَزْدَادُ لَهُ إِلَّا حُبّاً» و این نشان می‌دهد که حضرت به چه زیبایی در برابر آزمایش الهی یا مصیبتی که بر ایشان وارد شده است تسلیم خدا شده اند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا» (معارج/19) انسان خیلی موجود با ولعی آفریده شده است. یعنی وقتی که یک چیزی می‌خواهد، خیلی حرص و ولع دارد که به حتماً به آن برسد. ✅ بعد می‌فرماید: «إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا» (معارج/20) انسان طبیعتاً (اگر خودش را تربیت نکند) این‌طوری است که وقتی یک شرّی به او می‌رسد جزع می‌کند و بدین گونه از زندگی خود نفعی نخواهد برد. اگر سعی و تلاش ما در زندگی با و و بدون «نق و «غر» باشد قطعاً هم توفیقاتی بیشتری خواهیم داشت و هم در طول عمر خود لذت بیشتری خواهیم برد. 🔺 منبع: 🔻چهارشنبه، ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۴۷ www.modiryar.com @modiryar