بیش از اینکه گوش دهم خیره میشوم؛ خیره به چشمهایی که صادقانهتر حرف میزنند.
خیره به چشمهایی که گاهی در آغوشت میکشند و غرق در عشق میشوی؛ یا گاهی ذبحت میکنند و جان میدهی.
دریای عمیق نگاه را مملؤ از نور غم، در دو چشم مادرشهید دیدم، در چشمانِ به گنبد افتادهی زائری پیاده، در چشمِ خیسِ عاشقی میان روضه.
سیاهی چشمم به دنبال تو میگردد، چقدر بغض در گلو دارم؛
بیا چندی همکلامِ هم باشیم...
«
لحنِ نگاه»
#معین
۱۲ بهمن ۱۴۰۱