کلمات آیت الله بهجت انسان وقتی زحمات فقها را می‌بیند، می‌فهمد که این روایت درست است که: «مِدادُ الْعُلَمآءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمآءِ الشهَداءِ؛ مداد علما از خون شهیدان برتر است».[۱] انصاف این است که کتاب جواهر مرتب نیست. اگر فروع آن از اصول و کلیات مطالب آن جدا می‌شد، خیلی خوب بود، ولی هرچه می‌گوید به‌جا و خوب می‌گوید، و همین‌طور نمی‌پراند، البته دیگران هم نمی‌پرانند. چه توفیقاتی داشتند! شنیدیم که شیخ انصاری علیه‌الرحمة فرموده است: صاحب جواهر از من اَفقَه است! انصافاً هم دقتش خوب است و هم عرفیاتش. حتی مطالب اصولی که نوعاً متعرض می‌شود، خوب است، و شیخ رحمه‌الله هم با او موافق است. بعضی از آقایان می‌فرمودند: اصولش از بعضی از متأخرین هم بهتر است. ابتدا مُستَبعَد به نظر می‌رسد این روایت که وارد شده که می‌فرماید: «إِذا کانَ یوْمُ الْقِیامَةِ وُزِنَ [یوزَنُ ] مِدادُ الْعُلَماءِ مَعَ دِماءِ الشهَداءِ، فَیرَحجُ مِدادُ الْعُلَماءِ عَلی دِماءِ الشهَداءِ؛ هنگامی که روز قیامت فرا می‌رسد، مداد دانشمندان با خون شهیدان سنجیده می‌شود و مداد دانشمندان سنگین‌تر از خون شهیدان می‌گردد».[۲] همچنین در روایت منقول از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «إِذا کانَ یوْمُ الْقیامَةِ، جَمَعَ الله‌ُ ـ عز و جل ـ الناسَ فی صَعیدٍ واحِدٍ، وَ وُضِعَتِ الْمَوازینُ فَتُوزَنُ دِماءُ الشهَداءِ مَعَ مِدادِ العُلَماءِ، فَیرَحجُ مِدادُ العُلَماءِ عَلیدِماءِ الشهَداءِ؛ وقتی روز قیامت فرا می‌رسد، خداوند ـ عزوجل ـ مردم را گرد هم می‌آورد، و ترازوها [برای سنجش اعمال] نهاده می‌شود و خون شهیدان با مداد دانشمندان سنجیده می‌شود و در نتیجه مداد دانشمندان سنگین‌تر از خون شهیدان می‌گردد».[۳] ولی با دقت نظر، معلوم می‌شود که همین‌طور است؛ زیرا آنها در اطاق‌های مطالعه و حجره‌هایشان در تحصیل علوم دینی و معارف الهی خودکشی می‌کردند! همان خودکشی و ازخودگذشتگی را که مجاهدان فی‌سبیل‌الله در میدان جنگ و جهاد دارند!   ما چند نفر را دیدیم که کشته‌ی کار بودند، و پیش همه معلوم بود؛ یکی شیخ انصاری رحمه‌الله و دیگری صاحب جواهر رحمه‌الله. راستی‌راستی، خودشان را می‌کشتند و از مصادیق «مِدادُ الْعُلَماءِ أَفْضَلُ مِنْ دِماءِ الشهَداءِ؛ مداد علما از خون شهیدان برتر است»[۱] بودند. یک دوره فقه استدلالی مبسوط از صدر اسلام تا به حال نظیر جواهر نوشته نشده است. آقا شیخ عبدالحسین تهرانی رحمه‌الله می‌فرموده است: جواهر معجزه‌ی تاریخ است؛ زیرا چنین دوره‌ی فقهی تاکنون نوشته نشده است. با چه توفیقی نوشته است. مقداری از آن را بر قبر یکی از بستگانش نوشت و ثواب آن را به صاحب قبر هدیه نمود. شاید در این زمان‌ها به این‌گونه کارها بخندند!   از مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی[۱]نقل شده که می‌فرمود: «از بس اقوال متخالف فقهی به نظرم می‌رسد، به‌طوری‌که گویا محال است که بتوانم به یک قول، جازم شوم». و این کار کأنه برای ایشان همیشه اتفاق می‌افتاده است و شاید در هیچ‌موردی قاطع به حکم نبودند. آقای سید محمود شاهرودی[۲]رحمه‌الله هم می‌فرمود: «مکرر می‌نویسم و قلم می‌زنم، دوباره می‌نویسم و قلم می‌زنم، کأنّه محال است به یک فکر و نظر، جازم شوم». از این مطالب و اشباه آن، انسان می‌فهمد که «مِدادُ الْعُلَمآءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمآءِ الشُّهَدآءِ؛ مداد دانشمندان از خون شهیدان برتر است»[۳]باید به یک معنای عالی تفسیر شود؛ زیرا «دِمآءِالشُّهدآءِ» هم با «مِدادُالْعُلَماءِ» با ارزش می‌شود، وگرنه باطل است و منزلت و حرمتی ندارد. البته مداد علما کنایه از معلوماتشان می‌باشد نه مکتوبات و مؤلفات آنها، والا برخی مثل مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی اصلاً اهل مداد و تألیف نبودند، به‌گونه‌ای‌که از بعضی از معاصرین ایشان نقل شده که ایشان فرموده بود: «در نظر داشتم کتابی در وقف یا قضا بنویسم، ولی فقط اسم کتاب را نوشتم و بس!». به گمانم حاج آقا حسین قمی[۴]رحمه‌الله هم نتوانسته چیزی بنویسد، از معلم ملا مکتبی حاج آقا حسین در ایام طفولیتشان، نقل شده که می‌گفته است: «خیلی‌ها را خوش‌خط کردم، ولی برای ایشان بسیار زحمت کشیدم تا خطش را بد کردم!». بعضی‌ها نیز امضاهایی دارند که مثل خط جن می‌ماند، اما در بحث و حافظه و استحضار در مسائل علمی ممتاز بودند.   شیخ انصاری[۱] در جایی از کتاب رسائل می‌فرماید: «رَزَقَنَا اللهُ الْإِجْتِهادَ الذی هُوَ أَشَق مِنْ طُولِ الْمَکثِ فِی الْجِهادِ؛ خداوند، اجتهاد را، که از ایستادگی در جهاد سخت‌تر است، به ما روزی کند!».[۲] آری، کسی می‌فهمد اجتهاد «أَشَق» و سخت‌تر است که معنای «مِدادُ الْعُلَماءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمآءِ الشهَدآءِ؛ مداد (دانش) دانشمندان از خون شهیدان برتر است»[۳] را بفهمد.