#جنگ_جمعیت 5
گذشته از تشریحِ ضرورتهای کاهش نرخ رشد جمعیت کشورهای هدف (که خود عامل مهمی در اقناع ذینفعان بهشمار میرفت) محرّکهای فرهنگی و اجتماعیِ مهمی طراحی و اجرا شد. این سند برنامههای اساسی پیشنهادی را «برای سطح عامه» بهشرح ذیل برمیشمرد:
* فراهم کردن دستکم سطح تحصیلات بهویژه برای زنان
* کاهش مرگومیر نوزادان و کودکان
* گسترش فرصتهای شغلی درآمدزا بهویژه برای زنان
* ایجاد جایگزینهایی برای «امنیت اجتماعیِ» فراهمشده توسط فرزندان برای والدین سالمند
* دنبالکردن راهبردهایی که درآمد را بهسمت فقرا تغییر میدهند و هدایت میکنند بهویژه توسعه روستایی با تمرکز بر فقر روستایی
* تمرکز بر تحصیلات و آموزش نسل بعدی کودکان دربارهی ضرورت اندازهی کوچکتر خانوادهها
گذشته از سطح عامه، این سند وظیفهی هریک از مسئولان و نهادهای آمریکایی، دولتهای و رهبران جوامع هدف، سازمانهای مردمنهاد مرتبط و همچنین سازمانهای بینالمللی را کاملاً روشن کرده است. این سند در ادامه بهکارگیری نخبگان جوامع هدف را «یک عنصر مبنایی و زیربنایی» میداند و تصریح میکند:
یک عنصر زیربنایی در راهبرد کلی برخورد با مشکل جمعیت، بهدست آوردن حمایت و تعهد رهبران کلیدی در کشورهای در حال توسعه است. این شرایط تنها زمانی ممکن میشود که این رهبران بتوانند تأثیر منفیِ رشد نامحدود جمعیت و منافع کاهش نرخ تولد در کشورهایشان را ببینند؛ و باور کنند که میتوان از طریق ابزارهای این سیاست عمومی از پسِ مشکلات ناشی از جمعیت برآمد. چون بیشتر مقامات بالا بهمدت نسبتاً کوتاهی دارای آن مقام هستند، باید منافع زودهنگام را ببینند یا ارزش یک سیاستگذاری طولانیتر را درک کنند. در هر مورد خاص، رهبران، با توجه به ارزشها و منابع و اولویتهای موجود در کشور خودشان، جداگانه باید با مشکلات جمعیتی مواجه شوند. بنابراین حیاتی است که رهبران مهمترین کشورهای کمتر توسعهیافته، خودشان رهبری برنامهی تنظیم خانواده و ثبات جمعیت را بهعهده بگیرند.
و همچنین میافزاید:
امروزه در بسیاری از کشورها تصمیمگیران نگرانِ بهوجود آوردن برنامههای جمعیتی هستند؛ البته نه به این خاطر که توجهی به رشد سریع جمعیت ندارند، بلکه چون از موفقیت این برنامهها اطمینان ندارند؛ ولی باید فعالانه کار کنیم و به چنین رهبرانی نشان دهیم که برنامههای ملی تنظیم جمعیت و خانواده در بسیاری از کشورهای فقیر پیشرفت داشتهاند. ایالات متحده میتواند رهبران بسیاری از کشورها را قانع کند که سرمایهگذاری در برنامههای ملّی تنظیم خانواده منافع قابل توجهی دارد.
برخی از این موارد در نگاه اول عجیب، و بیربط به مسأله جمعیت بهنظر میرسد، اما هر یک از موارد فوق بهصورت دقیق، در سرفصل جداگانهای بررسی و تبیین شده است، برای مثال ممکن است نقش توصیهی «اقدامات بهداشتی برای کاهش مرگومیر نوزادان و کودکان» با هدف کنترل جمعیت عجیب بهنظر برسد.
کیسینجر در این زمینه مینویسد:
نرخ بالای مرگومیر نوزادان و کودکان – که در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه دیده میشود – باعث میشود والدین دربارهی میزان زندهماندن فرزندانشان نگران باشند؛ به این ترتیب والدین احتمال از دست دادن فرزندان را با داشتن فرزندان بیشتر جبران میکنند.
یا دربارهی نقش «توانمندسازی روستاییان» در راهبرد کاهش جمعیت تصریح میکند:
درواقع یک راهبرد توسعهای که بر روستاییان فقیر تأکید کند، افزایش درآمد را برای خانوادههایی که بالاترین سطح باروری را دارند، بهارمغان میآورد. هیچ کشور کمتر توسعهیافتهای نمیتواند به ثبات جمعیتی دست یابد، مگر اینکه فقرای روستاییاش در افزایش درآمد و کاهش باروری مشارکت داشته باشند.
حتی برای کشورهایی که بهدلایل مختلف با ایالات متحده روابط سیاسی ضعیفی دارند، برنامههای روشن و مدونی تهیه شد:
در سایر کشورهای دارای اولویت، کمکهای ایالات متحده ممکن است با توجه به روابط سیاسی یا دیپلماتیک با این کشورها یا بهخاطر کمبود علاقهی شدید دولت به برنامههای کاهش جمعیت محدود باشد، در این موارد اگر کشورها مایل به دریافت کمک باشند، باید از کانال سایر یاریگران و سازمانهای خصوصی و بینالمللی این کمکها تأمین شود. با وجود این، دولت ایالات متحده باید به مشکلات جمعیتی این کشورها، و برنامههای احتمالیشان برای کاهش نرخ رشد جمعیت علاقه نشان دهد، علاوه بر این، بهویژه در مورد کشورهای اولویتدار باید منتظر فرصتهایی برای گسترش کمکها و نشاندادن پیامدهای رشد سریع جمعیت و فواید کاهش باروری به رهبرانشان باشیم.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉
@mogham