کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۸ ▪️در داستان حضرت موسی با سحره مادامی که آن‌ها تحت تصرف خیال بودن
  ☑️قسمت ۱۹ ▪️وقتی عقل به صاحب عقل می‌رسد، رشد می‌کند و شکوفا می‌شود. وقتی جناب یوشع به حضرت موسی توضیح داد که ماهی در جایی زنده شد و به طرز عجیبی راه دریا گرفت، حضرت موسی گفت که حضرت خضر همان‌جاست. بازگشتند و با حضرت خضر درباره‌ی حقیقت ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام صحبت کردند. اما غرض این است که اگر نفس در راه خدا کشته شود، هر مرده‌ای را زنده می‌کند. خیلی از دل‌ها مرده‌اند. جناب مولوی می‌فرماید که در این دریای نظام هستی ماهی های الهی کم نیستند. خودت را به آن‌ها بزن وگرنه آن‌ها به تو تنه می‌زنند در حالی ‌که تو آگاه نیستی. اگر می‌بینید در زندگی و فکرتان یک تحولی شکل گرفته‌است، بدانید که یکی از این خضرها به شما تنه زده‌است. لذا وجود اولیاءالله ذکر است. ذکر که صرفا تند تند تکرار کردن چند کلمه و سبحان الله گفتن نیست. ولی خدا خودش ذکر است. شما به این ولی خدا متصل شوید، زنده می‌شوید. تمام شئون شما را زنده می‌کند. مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم ▪️جناب مولوی می‌گوید من مرده بودم قبل از آن که شمس تبریزی را ملاقات کنم. این شمس تبریزی اشاره به ولایت دارد که تب‌ها را می‌ریزد. همان‌‌گونه که آن ماهی مرده وقتی در کنار خضر قرار گرفت، زنده شد. ▪️چرا جای دور برویم؟ خون امام حسین علیه‌السلام روی تربت ریخت و تربتی که خوردنش حرام است، شفا شد. شفا نه به همین معنای ظاهری بلکه تربت مقامی پیدا کرد که اگر بر آن سجده کردی، حجاب‌های هفت‌گانه را از بین می‌برد. یعنی اگر شما سرت را بر خاک کربلا گذاشتی، به ذات حق متعال متصل می‌شوی. خدا در تربت تجلی بالذات می‌کند. خدا هر شب جمعه به کربلا هبوط می‌کند. خدا برای زیارت حسین به کربلا می‌آید. چرا؟ چون حسین است. حسین که نفس ندارد. حسین عقل خالص است. نه، بلکه بالاتر از آن، روح است. نه، بالاتر از آن، مقام واحدیت است. «نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی». او اسماء حسنی الهی است. هوی هو الله احد هوی اوست جلوه الله الصمد روی اوست هوی همین است و دگر هوی نیست روی همین است و دگر روی نیست ▪️لذا امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید که اگر شما قائل به این باشی که این جسم ما آیة الله است، همین چشم ما عین الله است، همین گوش خاکی ما أذن الله است، به مقام «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً» می‌رسی. حسین ثارالله است و خون او خون خداست. خون او که به این تربت خورد، این تربت دیگر تربت نیست. همین که بر این تربت سر بگذاری، حجاب‌ها کنار رفته‌است. به دنبال دیدن‌های تمثیلی و تمثلی نباش. آن لحظه که پیشانی‌ات را بر تربت امام حسین علیه‌السلام گذاشتی، در مقام قرب علی الاطلاق به خدا قرار داری. او تو را احیا می‌کند. بنی اسرائیل آن گاو را کشتند و با آن مرده‌ای را زنده کردند حالا تربت امام حسین علیه‌السلام چه می‌کند؟! امیرالمؤمنین علیه‌السلام از جنگ صفین که بر‌می‌گشت، در گودال قتلگاه دو رکعت نماز خواند و بعد یک مشت از این خاک برداشت و بویید _تو گویی بوییدن این تربت تعقیبات نماز او است_ و فرمود خوشا به حال تو ای خاک که از تو سعدایی به مقاماتی می‌رسند که احدی به آن مقامات نخواهند‌ رسید. امیرالمؤمنین فرموده‌اند که هاهنا مصارع العشاق... کشتی‌گیر که پشتش به خاک می‌خورد عرب به آن مصرع می‌گوید. مصارع العشاق یعنی این‌جا پشت عشاق به این خاک خورده‌است. این خاک چه می‌شود؟ می‌شود شفا...